نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
محمد جوهری فردنویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا پیش از طلوع خورشیدخریدنویسنده: محمد جوهری فرد این کتاب را ببینیدبخش کوتاهی از کتاب مجموعه داستان (پیش از طلوع خورشید) نوشته محمد جوهریفرد: نمیخواهم ناراحتت کنم ولی باید منطقی باشی. من که باهات دشمنی ندارم. قبول داری...؟ حالا جوابمو بده... پسر چیزی نگفت. سرش پایین بود... پس ممکنه با کس دیگهای بوده باشه، درسته؟ ...نمیدونم!. اونو فراموش کن. این راحتترین کاره. ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
محمد جوهری فردنویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا پیش از طلوع خورشیدخریدنویسنده: محمد جوهری فرد این کتاب را ببینیدبخش کوتاهی از کتاب مجموعه داستان (پیش از طلوع خورشید) نوشته محمد جوهریفرد: نمیخواهم ناراحتت کنم ولی باید منطقی باشی. من که باهات دشمنی ندارم. قبول داری...؟ حالا جوابمو بده... پسر چیزی نگفت. سرش پایین بود... پس ممکنه با کس دیگهای بوده باشه، درسته؟ ...نمیدونم!. اونو فراموش کن. این راحتترین کاره. ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
پیش از طلوع خورشیدخریدنویسنده: محمد جوهری فرد این کتاب را ببینیدبخش کوتاهی از کتاب مجموعه داستان (پیش از طلوع خورشید) نوشته محمد جوهریفرد: نمیخواهم ناراحتت کنم ولی باید منطقی باشی. من که باهات دشمنی ندارم. قبول داری...؟ حالا جوابمو بده... پسر چیزی نگفت. سرش پایین بود... پس ممکنه با کس دیگهای بوده باشه، درسته؟ ...نمیدونم!. اونو فراموش کن. این راحتترین کاره. ...
پیش از طلوع خورشیدخریدنویسنده: محمد جوهری فرد این کتاب را ببینیدبخش کوتاهی از کتاب مجموعه داستان (پیش از طلوع خورشید) نوشته محمد جوهریفرد: نمیخواهم ناراحتت کنم ولی باید منطقی باشی. من که باهات دشمنی ندارم. قبول داری...؟ حالا جوابمو بده... پسر چیزی نگفت. سرش پایین بود... پس ممکنه با کس دیگهای بوده باشه، درسته؟ ...نمیدونم!. اونو فراموش کن. این راحتترین کاره. ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر