در ابتدا شیفته سینما بود و سودای کارگردانی داشت. بعد ها دانست که سینما هرچه دارد از ادبیات است. ابتدا شعر می گفت تا در داستان به ایجاز برسد؛ همزمان با سودای جدیدش، ادبیات، به تحصیل گرافیک پرداخت تا در هنرهای تجسمی نیز (که خواهر سینماست) سری داشته باشد. این زمان بود که سودای تئاتر او را در برگرفت و شیفته نمایشنامهنویسی شد. جذابیت سالنهای تاریک، گریمهای سنگین، صورتهای عجیب و دیالوگگوییهای رسا و شمردهی این هنر؛ فاصله عجیب نوشته و آنچه روی صحنه جاری می شود، و مهمتر از همه وسوسه جان بخشیدن به موجودات قریبی که در سر میپروراند، او را به خود کشاند. اولین نمایشنامهاش طنزی اجتماعی بود راجع به شهری که مردمانش بخاطر کمک به پسر بچهای همگی به چاهی میافتند. سپس «اشخاص» را نوشت؛ و بعد «ساعت بیست و پنج». در سال 88 نمایشنامه «ساعت بیست و پنج و اشخاص» در قالب یک کتاب در مجموعه دورتا دور دنیا به چاپ رسید. او پس از آن «بهشت و برزخ» را نوشت. «دگردیسی»، «اتاقک ها»، «موشها»، «تک سلولی» از دیگر نمایشنامههای بلند اویند؛ و «سوگند و دوئت عروسک» از نمایشنامههای کوتاهش.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر