فلسفه مغرب و اندلس بخش دوم کتاب ما و میراث فلسفی ما است. کتابی که جابری را شهره شهر ساخت همین کتاب نحن و تراث (ما و میراث فلسفی ما) بود. این کتاب مشتمل بر ۴ سخنرانی است که دو سخنرانی از آن درباره فلسفه مشرق است و دو سخنرانی دیگر آن درباره فلسفه مغرب است. جابری بر عکس اندیشمندان ما معتقد است که فلسفه مغرب ادامه فلسفه مشرق نیست بلکه انقلابی علیه فلسفه مشرق است. باید توجه داشت که رویکرد جابری با رویکردهایی که ما قبلاً با آشنا بودیم متفاوت است. جابری در این اثر دلایل خاص خودش را در مورد این ادعا مطرح میکند.
جابری معتقد است که فلسفه اسلامی در کاربرد و استفاده ایدئولوژیک با فلسفه یونان متفاوت است. او میگوید فلسفه اسلامی همان فلسفه یونان است با کاربردی دیگر. تحولطلبی و نوگرایی در جهان عرب، پس از جنگ جهانی دوم با تبلور جنبشی ناصریسم شکل مشخصی به خود گرفت و بهویژه با شرکت مصر، الجزایر، غنا به علاوه چین و هند و... در کنفرانس «باندوک» گامی در مرحله تاثیرگذاری جهانی برداشت.
جنبش عرب، هم در بنیانهای قومیتگرایی و هم در بنیانهای نوین سوسیالیستی، همچنین با گسست اپستیمولوژیک «بعد از شکست ۱۹۶۷»، گفتمان فلسفی خود را با چالشهای بنیادین مواجه دید. عطف توجه کنشگران اندیشه عرب به عقل برسازنده و نقد عقل عربی نگاه سنتی و بنیادگرا به تاریخ را ناکارآمد دانست. در این راستا محمد عابدالجابری «کنش ناخودآگاه عقلی» را موجب «کمترین عینیتگرایی» و «نداشتن نگاه تاریخی» میدید. بدینسان نقد عقل عربی را سرلوحه پژوهشهای خویش قرار داد که به تالیف مجموعه چهار جلدی، معروف به چهارگانه الجابری، شد
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر