داستان کوتاه «سنور» روایت پسری است که میخواهد به سنور ـ بازارچهای نزدیک مرز ـ برود. در طول راه راننده از او علت رفتنش به سنور را میپرسد. پسر نیز در جواب، داستان زندگیاش را بازگو میکند؛ اینکه پس از کشته شدن پدر به دست شریک فراریاش، یکی از دوستانش جای پدر را برای او پرکرده بود، تا اینکه سرانجام آن دوست نسبت به خواهرش نظر سوء پیدا میکند و همین امر به درگیری بین آن دو و کشته شدن دوستش میانجامد. راننده از گفتههای پسر درمییابد که او قصد خارج شدن از مرز را دارد. این مجموعه ۱۳ داستان کوتاه از نگارنده را شامل میشود که «سنور» یکی از آنهاست
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر