تمایل به مال خود کردن، و بذل و بخشش آثار دیگران، مسلماً ایشان (اروپائیان) را مردمی بزرگوار و بلندنظر نشان میدهد وقتی آثار ایرانی را در موزههای خود به نام عربی معرفی میکنند؛ و حتی به خود اجازه میدهند هزارویک شب را – سر خود، شبهای عربی بنامند [کاری که خود عربها نکردهاند]؛ و وقتی با حمایت سازمان جهانی یونسکو، در ماه مه 2004 میلادی، در عروس شهرهای جهان، میزگرد بین المللی "سهیم شدن در هزارویک شب" با برنامهریزی سازمان پژوهشی عربیدانان دنیای عرب، از خود در میآوردند که ظاهراً تنها ملّتی که در آن سهیم نیست ایرانیاناند، که اگر هزارویک شبی هست، در بنیاد، از دسترنج آنهاست.
و همزمان با چنین همایشی ما در اینجا چه میکردیم؟ - جز آن که آن بالا مشغول تقسیم میزها و غنایم بودیم؛ مشغول دریغ کردن ابزار آفرینش فرهنگی از اهالی فرهنگ؛ و اهالی فرهنگ خود مشغول بودند به تقسیم مسئولیت شکستهای اجتماعیِ این قرن میان خود و دیگران.
چه میکردیم جز این که در غارت و ویرانی آثار تاریخی و فرهنگی یک نمونهاش چپاول تمدن جیرفت و ویرانی محیط زیست یک نمونهاش نابودی درختهای تهران و کشتزارها و جنگلهای شمال با چشم بستن و خاموش ماندن، همدستی می کردیم؛ و هر کس را که ردّی از فرهنگ خویش جستجو میکرد نژادپرست خواندیم، تا خود را در چشمِ غربی مقبول، و در چهارچوبِ مدرنیزمِ عقب ماندهی وطنی، پیشرو نشان دهیم. و چه در برنامهای داشتیم، جز این که بزرگترین بودجه خلاقیتهای فرهنگی کشور را – با اعلام افتخارآمیزِ اولویت – صرف ساختن عربی بازیهای تلویزیونی و فیلمهای توراتی کنیم، که شگفتآور نبود اگر دیناری هم پای فرهنگ ملی و پژوهشها و خلاقیتهای ایرانشناختی میرفت.
درحالیکه کممایهترین سرزمینهای جهان، با پرداخت هزینههای گزاف، میکوشند صاحب فرهنگ جلوه کنند، ما – مرعوب و محو سیادتِ فرهنگِ بساز بفروش و دلالی – خود را سبک میکردیم از سرمایههای مادی و معنوی، از مفهوم و معنی و فرهنگ، تا در آینده – پنهان در برجکهای پیشرفت – مصرفکنندگان مطیعی باشیم... و بسیاری دیگر مشتاقند همین چند سخنور و اندیشمندِ هنوز غنیمت نرفته را هم زودتر بدهیم بروند و همین چند یادگارِ تاریخیِ جان به در برده را هم زودتر سربه نیست کنیم، تا با خیال راحت به کار و کاسبیمان برسیم...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر