غمنومهی فریدون حاصل بازخوانی قصههایی مانند ِ "پریا"، "قصهی دخترای ننه دریا"، "حسین قلی مردی که لب نداشت" از شاملوی بزرگ و "به علی گفت مادرش روزی" از فروغ ِ خاموش است. گونهای از قصه نویسی شاعرانه که به نوعی بازیافت بافت و ریخت قصههایی است که در قالب متلها و ترانههای عامیانه سینه به سینه و دهان به دهان چرخیدهاند. این آثار در بُرههای از تاریخ معاصر ایران تجربه میشوند که سایهی کودتای لعنتی و نکبتی مرداد ِ سی و دو بر سر همه چیز افتاده بود و زبان پُر بار و شناسنامه دار کوچه داشت جای خود را به زبان بیبته و حرامزادهی کلاه شاپوها و جاهلان شاه نشین میداد. دُرست زمانی که چماق بدستان جاویدگو، لایعقلان و بشگن بالااندازان رقاصان پُر قِر و قمیش کابارهها که آس ِدست سلطنت بودند بساط پهن کردند توی همه چیز مملکت. حاصل واکنش شاعران بزرگ و کار بَلدی همچون شاملو، فروغ و کسان دیگر به این هرج و مرج زمانی و زبانی میشود قصههایی که به پشتوانهی ادبیات ِ بیغلط کوچه جلوی این قدارهکشی قد کشیدند.
زمانی که بسیاری از داستان نویسان و شاعران هدف خود را در برقراری ارتباط با عوام جست و جو میکردند ساعدی چه دردناک اعتراف میکند "برای مردمی نوشتیم که خواندن نمیدانستند". زمانی که بسیاری از داشتن سواد بیبهره بودند شاید اساس نگارش اینگونه قصهها ایجاد نوعی ارتباط شفاهی و بیمُحاق با عامهی مردم بوده است. پُر بیراه نیست اشاره به اینکه همین قصهها به مرور زمان خود نیز شاید بخشی از گنجینهی ادبیات بالابلند کوچه شدند.
"غمنومهی فریدون" تجربهای از این دست است. قصهای با زبان کوچه برای مردمی که در کوچههاشان سالها و یا شاید قرنهاست "خنده" را قدغن اعلام کردهاند. تجربهای که بیرحمانه سه سال به طول انجامید. سه سال لُکنَت و نکبت. مهر هشتاد و هفت تا مهر ِنَود. بُلندی یا کوتاهی قد و قوارهی غمنومه هم، قضاوتش با شما و زمان...
چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل بوکز بخوانید.
با کلیک کردن روی این قسمت، سری هم به صفحه فیسبوک این کتاب بزنید.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر