داستان در تهران و بروجرد قبل از انقلاب اتفاق میافتد. هنوز کوچهباغی وجود دارد و عاشقی که مجنون شود و شعرهای عاشقانهای برای معشوق بنويسد.
راوی داستان که دکتر است با ديدن خانمی در مطبش به ياد عزيزی میافتد اما در همين ايام نامهای از پليس جنايی برلين به دست راوی می رسد:
آقای دکتر راستی، بدين وسيله به اطلاع شما میرسانيم که يکی از همشهریهای شما به نام آقای فرهاد بيرجندی که از ۳ ماه قبل بازداشت شده و در بيمارستان روانی زندان به سر میبرد، تنها يک بار نام شما را به زبان آورده...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر