زیر آب، هوا گرم بود. عین آب شمال، پر از حباب نبود. با خودم فکر کردم و دیدم چقدر خوبه تا وقتی که من زیر آبم، بابام با یه پری روی هم بریزه و بره تو اعماق آب. آخه شنیده بودم پریا اون زیرزیرا، ته آب، زندگی میکنن، به گوشاشون مروارید میزنن، پوستشون بوی گل میده، نخودی میخندن، از اون خندههایی که دل آدم میریزه، از اونایی که نه بچهگونهاس، نه زنونه...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر