آنها گرد و غبار عادی نیستند، ارواحی هستند پراکنده و بیرون آمده از کالبد ما. ارواحی که نمیتوانند از سطح شهر بالاتر بروند. آن ارواح شبیه هالهای شدهاند دور شهر. ارواحی خاکستری، ارواحی که هر کدام گوشهای از این شهر را به یدک میکشند. ارواحی که به نگهبانان شهر میمانند، ارواحی خاکستری. در این میان، آدمهای عادی سوسکهای درشت میبینند، نقاشهای تنها، زندگی خوبی ندارند، عکاسهای تازهکار کادرشان را گم میکنند و آشغال جمعکنها محکوم به هر چیزی میشوند. و تو میتوانی خودت را بفریبی که این تکهای از شهر نیست، ماجرایی از زندگی در خودش ندارد، حتی برشی از زندگی هم نیست. اینها فقط ارواحی هستند که آن بالا به دام افتادهاند، ارواحی که نه بالاتر میروند، نه پایینتر میآیند و نه ناپدید میشوند...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر