زن دوباره یکی از همان نگاههای سرسری را تحویلش میدهد و به سمت تابلوی دیگر گام بر میدارد. مرد دو سه گام عقب افتاده را میدود: مزاحمتون که نیستم؟ منظورم اینه که میتونم باهاتون حرف بزنم؟ زن همانطور که تابلوی درخت گیلاس را تماشا میکند، میگوید: تنها بیست دقیقه وقت دارم.
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر