آنگاه خنجر دهان باز کرد و هفتبار بر هفت بند پیکرش یورش برد. چهار ستون تنش فرو ریخت و پنج رکن بدنش از حیات باز ماند. حالا من مثل کفتار بالای جنازهات وایستادم و از لاشهات نگهبانی میکنم. این منم روح عریان و شوریده یک زن که به مردهای عاشق است، بگذار هر چی میخواهند بر آن اسم بگذارند. من تنها در چشمان تو زیبا هستم، زنم من، در تو تبلور پیدا میکنم، تو خدا را در دستان من گذاشتی، من این خداوندگار را میخواهم، پس تو را کشتم تا باقی بمانی...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر