بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
ادامه
به کودکی که به سختی ادامه میدهم
راهها هماره در ادامهاند، بی مبداء و بی مقصد، حتا بی حد.
زمانِ من از من آغاز میشود، در من ادامه مییابد و بالاخره مرا تمام میکند.
میدانستم اگر بعد از تولد او، تو را، همهی زندگی را، از دست میدادم، باور کن که همآغوشی را ادامه نمیدادم و پَسَت میزدم. باشد که از من دلگیر میشدی و هیچوقت نمیتوانستم توضیحی برای رفتارم داشته باشم. پست میزدم.