بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
خیابون
اگه کسى توى خیابون صدات زد سرت رو برنگردون... ممکنه هزار نفر دیگه هم اسمشون شبیه اسم تو باشه.
ماتئى ویسنى یک | اسبهای پشت پنجره
(اسم، خیابان، خیابون، دیگر، دیگه، سر، شبیه، صدا، ممکن، نفر، هزار، کسی)
(اسم، خیابان، خیابون، دیگر، دیگه، سر، شبیه، صدا، ممکن، نفر، هزار، کسی)
پروانه میشم، چنگ میشم، طبال میشم، ویولنسل میشم، رقاص خیابونی میشم، تو نوازنده میشی و من چشمهامو میبندم و خودمو به حالتِ قشنگی از ته دلم تکون میدم، تو ریتم رو تندتر میکنی، من هم تندتر خودمو تکون میدم، خیس عرق میشم و خوشم اومده.