بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
نوشتن
داره يه رمان مىنويسه دربارهی يه مردى كه زن و سه تا بچهاش رو ترك مىكنه و مىره اون ور شهر تنها زندگی كنه تا يه رمان بنويسه دربارهی يه مردى كه زن و سه تا بچهاش رو ترک مىكنه...
تو تیماردار مردی هستی که هرگز نتوانست از خویشتن بیرون بیاید. این برای خوبترین و صبورترین زن جهان نیز آسان نیست... به لیاقت تقسیم نکردند، والا سهم من در این میان، با این قلم، و محو نوشتن بودن، سهم بسیار ناچیزی بود؛شاید بهترین قلم دنیا، اما نه بهترین همسر... (نقل قول از نادر ابراهیمی)
(بهترین، تقسیم، تیماردار، زن، قلم، لیاقت، نادر ابراهیمی، نوشتن، هرگز، همسر)
دنبال حال نوشتن نباید گشت، باید حال را خودمان ایجاد کنیم. (نقل قول از جمال میرصادقی)
من عاشق نوشتن بودم و داستان هم معشوقم. ولم نمیکرد و دائم به طرفم میآمد. به نظرم این یک رابطهی دوطرفه است. اگر بیتوجهی کنی، داستان هم قهر میکند. (نقل قول از جمال میرصادقی)
مشق اول: خوندن در هر زمان و مکانی، مشق دوم: نوشتن از هر چیز و ناچیزی.
من دنبال جهانی شدن نیستم، همین جوریاش هم نوشتن این نمایشنامهی لعنتی تمام وقتم رو گرفته!...
رنجاندن انسان دیگر وقتی که بدانی او را رنجاندهای احساس خوبی برای نوشتن میدهد. مجرمی و شعرت دفاع توست یا بهتر اعتراف تو.
شعرم نمیاد و فقط شعارم مییاد، از تولید به مصرف، شعار میگم. مینویسم، مینویسم.