ما که مادر نداشتیم | زلزله بود | که
گهوارهمان را تکان میدادعلی عبدالرضایی | زخم باز
تو مایهی سرشکستگی خونواده شدی، من قربونی
خونواده. تو خواستی زندگی خودت رو بکنی اما
من زندگیم رو وقف بقیه کردم. تو رفتی و با یه
مرد زندگی کردی، من پام رو از این
چهاردیواری بیرون نذاشتم... حالا میبینی :
هرجفتمون یه جور شکست خوردیم.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر