ما که مادر نداشتیم | زلزله بود | که
گهوارهمان را تکان میدادعلی عبدالرضایی | زخم باز
اندوه مرا به تمامی در بر خواهد گرفت، فکرم
را خواهد درید، مرا آتش خواهد زد، من این را
میدانم و میترسم، من این را میدانم،
میبینم که میآید، و از آن هراس دارم،
میترسم، از درد میترسم، از مدتی که درد
خواهم داشت، میترسم.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر