من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
چشمهای سعیده را بوسیدم و از بالا انداختمش پایین. سعیده از وسط آتش و دود به سرعت پایین میآمد. من پایین برج ایستاده بودم, کنار یک حوض بزرگ پر از آب. (آب، بالا، برج، بوسیدن، حوض، سرعت، وسط، پایین، چشم) فریبا شهلایی3 فروردین 1339تهران، ایرانفریبا شهلایی نویسنده و مترجم است. از آثار ترجمه شده او میتوان به مجموعه داستان «رویای یک ساعته» انشارات ستوده تبریز و «چشمانداز خانم منستی» انشارات ناصرالدین تبریز، اشاره کرد. چه کنم چه کنم هاخریدنویسنده: فریبا شهلایی این کتاب را ببینیدقبل از سوار شدن به اتوبوس صورتش را با چادر خوب پوشاند، مبادا آشنایی، کسی او را ببیند. در حالیکه اطرافش را به خوبی میپایید سوار شد. در طول راه امیدوارانه از پنجره به بیرون نگاه میکرد. از تصور اینکه پسرش را بعد از چند مدت میدید، چشمهایش میدرخشیدند. از مناظر بیرون لذت میبرد. هیچگاه تنها از شهری به شهر ...برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
فریبا شهلایی3 فروردین 1339تهران، ایرانفریبا شهلایی نویسنده و مترجم است. از آثار ترجمه شده او میتوان به مجموعه داستان «رویای یک ساعته» انشارات ستوده تبریز و «چشمانداز خانم منستی» انشارات ناصرالدین تبریز، اشاره کرد.
چه کنم چه کنم هاخریدنویسنده: فریبا شهلایی این کتاب را ببینیدقبل از سوار شدن به اتوبوس صورتش را با چادر خوب پوشاند، مبادا آشنایی، کسی او را ببیند. در حالیکه اطرافش را به خوبی میپایید سوار شد. در طول راه امیدوارانه از پنجره به بیرون نگاه میکرد. از تصور اینکه پسرش را بعد از چند مدت میدید، چشمهایش میدرخشیدند. از مناظر بیرون لذت میبرد. هیچگاه تنها از شهری به شهر ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر