بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و
با هیئتی جدید بنویسمت.ابوتراب خسروی | کتاب ویران
برای مدتی مغازهی ساعتفروشی باز کردم،
مغازه که نبود. سر و کار داشتن بیش از حد
با زمان و تاریخ، افسردهام میکرد. برای
خلاصی از افسردهگی شغلی، عطر فروشی بهترین
راه حل بود. مغازه نزدم. یک جعبه پر از
عطر برداشتم و در کوچهها داد زدم: «عطر،
عطر خالص، عطر تازه.»
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر