بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و
با هیئتی جدید بنویسمت.ابوتراب خسروی | کتاب ویران
خودم را گذاشتم جای مادرتان که خیلی سال
پیشها روی این صندلی مینشسته و به پدرم
فکر میکرده. به صدایش، به طرز راه رفتنش. به
این که عاشق شده و نمیداند با خانه زندگیش
چه کند. من هم جای مادرتان بودم برمیگشتم
تهران تا دیگر نبینمش.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر