شکار پروانههانویسنده: علیرضا عطاراناین کتاب را ببینیدخریددر مقدمه این کتاب میخوانیم: «در زندگی اصلا «پول و مادیات برایم مهم نبودند. هیچ وقت عاشق نشدم، و هرگز به زنی دلبسته نشدم. گرچه اعتراف میکنم زنم را دوست دارم، اما ...
شکار پروانههانویسنده: علیرضا عطاراناین کتاب را ببینیدخریددر مقدمه این کتاب میخوانیم: «در زندگی اصلا «پول و مادیات برایم مهم نبودند. هیچ وقت عاشق نشدم، و هرگز به زنی دلبسته نشدم. گرچه اعتراف میکنم زنم را دوست دارم، اما ...
من چهم شده، چهم شده، هیچ وقت آروم و قرار ندارم، تو این پوست پیر و چروکیدهم بیرون می جوشم و پخش می شم، از تو جمجمهم ، کاش ذره ذره می شدم، ذره ذره تو هوا! (آرام، آروم، بیرون، ذره، هوا، هیچ، پخش، پوست، پیر، چروکیده) ساموئل بکت۱۹۰۶ایرلندساموئل بکت نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی در ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ در دوبلین -ایرلند- به دنیا میآید. درخانوادهای مرفه و مذهبی و خانهای بزرگ که در باغی در اطراف دوبلین قرار دارد بزرگ میشود، فضایی که بعدها در رمانها و نمایشنامههایش انعکاس مییابد. از ۱۷ سالگی ...همه افتادگانخریدنویسنده: ساموئل بکتمترجم: مراد فرهادپور، مهدی نویداین کتاب را ببینیدخانم رونی هفتاد ساله در امتداد جاده بیرون شهر به سمت ایستگاه راه آهن به استقبال همسر نابینایش می رود که سالگرد تولد صد سالگی اش است ؛ همه چیز پیر و فرتوت است، آنها پیوسته با به دوش کشیدن خودشان در جدال اند ... به خانه باز می گردند ... با تحمل رنج های کسالت بار پیری شان ... هیچ اتفاقی نمی افتد ... گویی همه چیز به انتها و زوال انسانی رسیده ... حتی زبان برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
ساموئل بکت۱۹۰۶ایرلندساموئل بکت نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی در ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ در دوبلین -ایرلند- به دنیا میآید. درخانوادهای مرفه و مذهبی و خانهای بزرگ که در باغی در اطراف دوبلین قرار دارد بزرگ میشود، فضایی که بعدها در رمانها و نمایشنامههایش انعکاس مییابد. از ۱۷ سالگی ...
همه افتادگانخریدنویسنده: ساموئل بکتمترجم: مراد فرهادپور، مهدی نویداین کتاب را ببینیدخانم رونی هفتاد ساله در امتداد جاده بیرون شهر به سمت ایستگاه راه آهن به استقبال همسر نابینایش می رود که سالگرد تولد صد سالگی اش است ؛ همه چیز پیر و فرتوت است، آنها پیوسته با به دوش کشیدن خودشان در جدال اند ... به خانه باز می گردند ... با تحمل رنج های کسالت بار پیری شان ... هیچ اتفاقی نمی افتد ... گویی همه چیز به انتها و زوال انسانی رسیده ... حتی زبان
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر