ما که مادر نداشتیم | زلزله بود | که
گهوارهمان را تکان میدادعلی عبدالرضایی | زخم باز
نمیدانم خدا وقتی قصد کرد بندههایش را
برای حمالی خلق کند، به این فکر کرد که هر
کدام به چه دردی میخورند، یا نه او هم مثل
من غروب جمعهای دلش گرفت و حوصلهاش از
خودش سر رفت و گفت: «حالا خلق میکنم، بعد
خودش یه پخی میشه!»
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر