مجموعه اشعار یدالله ...نویسنده: یدالله رویاییاین کتاب را ببینیدخریدآن زمان كز لب دریای غروب | آب نوشد به فراغت خورشید | در طربخانه بزم ملكوت | دامن عشوه ببافد ناهید | روز پا در گل شب مبهم ومات...
مجموعه اشعار یدالله ...نویسنده: یدالله رویاییاین کتاب را ببینیدخریدآن زمان كز لب دریای غروب | آب نوشد به فراغت خورشید | در طربخانه بزم ملكوت | دامن عشوه ببافد ناهید | روز پا در گل شب مبهم ومات...
گاه باید خود را گم کرد | چون نجابت | که در کوچه پس کوچههای این شهر دستبهدست میگردد. رضا صالحی مهربان | باد با لباس آبی
گاهی مردن، خود شعری زیباست. (زیبا، شعر، مردن) غلامحسین ساعدی۱۳۱۴تبریزغلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در سال 1314 (24 دیماه) در تبریز به دنیا آمد، در خانوادهای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال. ساعدی نوشتن را ابتدا به صورت گزارش و تفسیر در هنگامهی نوجوانی آغاز و با نشریات فریاد، صعود و... همکاری کرد و اولین بار در ارتباط با همین نوشتهها به زندان افتاد. نخستین آثارش را از 1334 در مجلات ادبی به چاپ رساند. ...آشفته حالان بیداربختخریدنویسنده: غلامحسین ساعدی این کتاب را ببینیداین کتاب دربرگیرنده 10 داستان کوتاه است. اسکندر و سمندر در گردباد، شنبه شروع شد، بازی تمام شد، خانه باید تمیز باشد، آشفته حالان بیدار بخت، صداخونه، پادگان خاکستری، میهمانی، ای وای تو هم، واگن سیاه. اسكندر و سمندر در گردباد: دو همسايه رو به رويي كه از پنجره با هم صحبت میكنند. شنبه شروع شد: مردی كه معشوقش او را ترك كرده و به شدت از شنبهها و ...برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
غلامحسین ساعدی۱۳۱۴تبریزغلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در سال 1314 (24 دیماه) در تبریز به دنیا آمد، در خانوادهای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال. ساعدی نوشتن را ابتدا به صورت گزارش و تفسیر در هنگامهی نوجوانی آغاز و با نشریات فریاد، صعود و... همکاری کرد و اولین بار در ارتباط با همین نوشتهها به زندان افتاد. نخستین آثارش را از 1334 در مجلات ادبی به چاپ رساند. ...
آشفته حالان بیداربختخریدنویسنده: غلامحسین ساعدی این کتاب را ببینیداین کتاب دربرگیرنده 10 داستان کوتاه است. اسکندر و سمندر در گردباد، شنبه شروع شد، بازی تمام شد، خانه باید تمیز باشد، آشفته حالان بیدار بخت، صداخونه، پادگان خاکستری، میهمانی، ای وای تو هم، واگن سیاه. اسكندر و سمندر در گردباد: دو همسايه رو به رويي كه از پنجره با هم صحبت میكنند. شنبه شروع شد: مردی كه معشوقش او را ترك كرده و به شدت از شنبهها و ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر