![]() | بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران | ![]() |

شعر خودش میآید، ما تسلیماش میشویم و او کار خودش را میکند، عاشقی میکند، فریاد میزند، به سوگ مینشیند، با زبانی غیر معمول از تبسمی دلانگیز تا خیالی شورانگیز و گاه غمی، دردی، زخمی... شعر سنگر میشود و غریو پرشور رهایی سر میدهد... شعر را حافظ میگوید، خیام، سعدی، و وقتی نو میشود نیما، شاملو و فروغ و... در غرب شکسپیر، بودلر، لویی آراگون... و محمود درویش در فلسطین...

گزینه اشعار محمدعلی بهمنی
خریدنویسنده: محمدعلی بهمنی
هرصبح باشنیدن یک عطسه | می ایسیتم که حادثه از خانه بگذرد | آنگاه دنبال آن به راه میافتم.

ریشه در خاک، گزینه اشعار فریدون مشیری (جیبی)
خریدنویسنده: فریدون مشیری
من، امیدی را در خود بارور ساختهام | تار و پودش را با عشق تو پرداختهام...