ما که مادر نداشتیم | زلزله بود | که گهوارهمان را تکان میداد علی عبدالرضایی | زخم باز |
ادبیات فرانسوی
در هزارتو
خریدنویسنده: آلن رب گریه
مترجم: مجید اسلامی
...و کل این صحنه همچنان خالی باقی میماند، بدون هیچ، مردی، زنی یا حتی بچهای.
جن
خریدنویسنده: آلن رب گریه
مترجم: پرویز شهدی
پاره یادداشتها
خریدنویسنده: اوژن یونسکو
مترجم: مژگان حسینیروزبهانی
اوژن یونسکو در پاره یادداشتها میگوید: دارم میمیرم از بس نمیتوانم بمیرم، از بس بلد نیستم بمیرم!