بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
ابله
و اما شما مىگوييد جهانى كه بر آن هستيم، من و شما، روى شاخ گاو نرى ایستاده بر پايهی مشيت الهى؛ حال آنكه من مىدانم، كه شناور بر پشت سه نهنگ است اين جهان؛ نه تعادلى در كار است و نه مشيت الهى، فقط بلهوسی سه هيولاى ابله.
برنار ماری کلتس | در خلوت مزارع پنبه
(ابله، الهی، ایستاده، بلهوس، بلهوسی، تعادل، جهان، دانستن، شاخ، شناور، مشیت، نر، نرینگی، نهنگ، هیولا، پشت، گاو، گفتن)
(ابله، الهی، ایستاده، بلهوس، بلهوسی، تعادل، جهان، دانستن، شاخ، شناور، مشیت، نر، نرینگی، نهنگ، هیولا، پشت، گاو، گفتن)
از ایمان داشتن متنفرم. ایمان از انسان ابله میسازد. دلیلی میشود برای آسان از دست دادن و از دست رفتن. ایمان داشتن یعنی همهی کارها دلیلی هستند و دلیلی میسازند. ایمان یعنی... ایمان، خودش تصور بود. متنفرم از این کلمه که تو را از ما گرفت. متنفرم از تصور.