بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
اعتقاد
انگار نه انگار که باید نشست و کمربندها را بست و به چراغ قرمز و علامت خطر توجه کرد. بیشترینها اهل توکلاند و به قسمت و سرنوشت اعتقاد دارند. آنچه باید بشود خواهد شد. دستورات ایمنی چیزی را عوض نمیکند.
ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم، یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم!
به اعتقاد من عصر ما فقط شایستهی یک لقب و نام است . "عصر فحشا". مردم ما به تدریج خود را به فرهنگ فاحشهها عادت میدهند.
هاینریش بل | عقاید یک دلقکعقاید یک دلقک
(اعتقاد، تدریج، شایسته، عادت، عصر، فاحشه، فحشا، فرهنگ، لقب، نام)
(اعتقاد، تدریج، شایسته، عادت، عصر، فاحشه، فحشا، فرهنگ، لقب، نام)