ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس

تعجب

در خشن‌ترین لحظات، ناگهانی‌ترین لحظات زندگی، همیشه به نظر متعجب می‌آمد، متعجب، آری، واژه‌ی دیگری پیدا نمی‌کنم، متعجب، در نهایت تعجب، و تعجب برای او همیشه ابراز بی‌انصافی بود، ابراز کشف بی‌انصافی.


وقتی کودک بودم، همچنان، وقتی کودک بودم، برای اندوه‌های ناچیزم درد بسیار می‌کشیدم، [...] دلم می‌خواست بمیرم، مرگ را از ته دل آرزو می‌کردم، همین است ؟ و در کمال تعجب، هیچ به دست نمی‌آوردم، هیچ پاسخی، درد می‌کشیدم و دیگر هیچ.