بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
تلفن
یادم میآید مزاحم تلفنی شدن بهترین سرگرمی عصرهای تابستان بود.
شده خوابیده باشی تخت را | در موشمُردگیِ دروغی که گلویاش سخت گرفته در تلفنهای عمومی؟
نمیدانم چرا فکر میکنم سکوت توی گوشی تلفن سنگینترین سکوتهاست. نه از دستها کاری ساختهاست، نه از چشمها.