بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
توانستن
نمىتوان توهین را پس گرفت، اما مِهر پس گرفتنىست، مىشود در مِهر زيادهروى كرد ولى يك توهین هم زيادهروىست.
آيا مىتوان با سفالى كه از بامى مىافتد و سرتان را مىشكند سخن گفت؟
چرا كه تنها مىتوان دردهايى را تحمیل كرد كه خود مىتوانيم تحمل كنيم، و تنها از دردهايى هراسانيم كه خود قادر به تحميلشان نيستيم.
امروز كه لمس كردمتان، در شما سرماى مرگ را حس كردم، اما رنج سرما را هم حس كردم، آنچنان كه تنها يك موجود زنده مىتواند رنج بكشد.
برنار ماری کلتس | در خلوت مزارع پنبه
(امروز، تنها، توانستن، حس، رنج، زنده، سرد، سرما، لمس، مرگ، موجود)
(امروز، تنها، توانستن، حس، رنج، زنده، سرد، سرما، لمس، مرگ، موجود)
ما همهمون داريم جنون رو وانمود مىكنيم، براى اينكه بتونيم زندگىمون رو تحمل كنيم.