ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس

ساعت

يه بارمن هیچوقت هیچ ماجراى‏ عاشقانه‏‌اى با مشترى‏‌هاش نداره. براى همین پشت بار هستند، براى اينكه بتونيم باهاشون‏ ساعت‏‌ها حرف بزنيم بدون اينكه اتفاقى بيفته.


برای مدتی مغازه‌ی ساعت‌فروشی باز کردم، مغازه‌ که‌ نبود. سر و کار داشتن بیش از حد با زمان و تاریخ، افسرده‌ام می‌کرد. برای خلاصی از افسرده‌گی شغلی، عطر فروشی بهترین راه‌ حل بود. مغازه‌ نزدم. یک جعبه‌ پر از عطر برداشتم و در کوچه‌‌ها داد زدم: «عطر، عطر خالص، عطر تازه.»