من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
عقربه افسوس، زندگی مثل ساعت نیست که بشه عقربههاشو راحت کشید عقب و گفت از این ساعت به بعد، میخوام خوشبخت یا بدبخت باشم.شهرام رحیمیان | دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد (افسوس، بدبخت، بعد، خواستن، خوشبخت، راحت، زندگی، ساعت، عقب، عقربه، مثل، گفتن) Tweet باورم را پاشویه کن | پس از آخرین سیاهسرفهی عاشقی | به من بگو تا کی باید روی عقربههای ساعت | زندگی را سرگردان کنم | و دنبال کنم رفتنهات را؟پروانه وحیدمنش | باورم را پاشویه کن (آخرین، باور، رفتن، زندگی، سرفه، سرگردان، سیاه، عاشقی، عقربه) Tweet
افسوس، زندگی مثل ساعت نیست که بشه عقربههاشو راحت کشید عقب و گفت از این ساعت به بعد، میخوام خوشبخت یا بدبخت باشم.شهرام رحیمیان | دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد (افسوس، بدبخت، بعد، خواستن، خوشبخت، راحت، زندگی، ساعت، عقب، عقربه، مثل، گفتن) Tweet
باورم را پاشویه کن | پس از آخرین سیاهسرفهی عاشقی | به من بگو تا کی باید روی عقربههای ساعت | زندگی را سرگردان کنم | و دنبال کنم رفتنهات را؟پروانه وحیدمنش | باورم را پاشویه کن (آخرین، باور، رفتن، زندگی، سرفه، سرگردان، سیاه، عاشقی، عقربه) Tweet