من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنه‌هاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤال‌هايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنه‌هاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤال‌هايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
عباس داور منشنویسنده متولد: 1327 ایرانزندگینامهآثار در ناکجا نظرات شمازندگینامهعباس داورمنش مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه روانشناسی است. Tweet آثار این نویسنده در ناکجا شور عشقخریدنویسنده: عباس داور منش این کتاب را ببینیداحساس می‌کردم اراده‌ام دست خودم نیست. کاملاً تسلیم او بودم. او می‌گفت و من بی‌چون و چرا اجرا می‌کردم. چرا این طور بود؟ برای این‌که واقعاً عشق او ذهنم رو کور کرده بود یا شاید به این دلیل که هر چی می‌گفت و می‌خواست دقیقاً اونی بود که آرزوشو داشتم. نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
عباس داور منشنویسنده متولد: 1327 ایرانزندگینامهآثار در ناکجا نظرات شمازندگینامهعباس داورمنش مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه روانشناسی است. Tweet آثار این نویسنده در ناکجا شور عشقخریدنویسنده: عباس داور منش این کتاب را ببینیداحساس می‌کردم اراده‌ام دست خودم نیست. کاملاً تسلیم او بودم. او می‌گفت و من بی‌چون و چرا اجرا می‌کردم. چرا این طور بود؟ برای این‌که واقعاً عشق او ذهنم رو کور کرده بود یا شاید به این دلیل که هر چی می‌گفت و می‌خواست دقیقاً اونی بود که آرزوشو داشتم. نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
شور عشقخریدنویسنده: عباس داور منش این کتاب را ببینیداحساس می‌کردم اراده‌ام دست خودم نیست. کاملاً تسلیم او بودم. او می‌گفت و من بی‌چون و چرا اجرا می‌کردم. چرا این طور بود؟ برای این‌که واقعاً عشق او ذهنم رو کور کرده بود یا شاید به این دلیل که هر چی می‌گفت و می‌خواست دقیقاً اونی بود که آرزوشو داشتم.
شور عشقخریدنویسنده: عباس داور منش این کتاب را ببینیداحساس می‌کردم اراده‌ام دست خودم نیست. کاملاً تسلیم او بودم. او می‌گفت و من بی‌چون و چرا اجرا می‌کردم. چرا این طور بود؟ برای این‌که واقعاً عشق او ذهنم رو کور کرده بود یا شاید به این دلیل که هر چی می‌گفت و می‌خواست دقیقاً اونی بود که آرزوشو داشتم.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر