شکار پروانههانویسنده: علیرضا عطاراناین کتاب را ببینیدخریددر مقدمه این کتاب میخوانیم: «در زندگی اصلا «پول و مادیات برایم مهم نبودند. هیچ وقت عاشق نشدم، و هرگز به زنی دلبسته نشدم. گرچه اعتراف میکنم زنم را دوست دارم، اما ...
شکار پروانههانویسنده: علیرضا عطاراناین کتاب را ببینیدخریددر مقدمه این کتاب میخوانیم: «در زندگی اصلا «پول و مادیات برایم مهم نبودند. هیچ وقت عاشق نشدم، و هرگز به زنی دلبسته نشدم. گرچه اعتراف میکنم زنم را دوست دارم، اما ...
آدریانا ماترخریدنویسنده: امین معلوفمترجم: حسین سلیمانی نژاداین کتاب را ببینیدپیش از جنگ. زنی جوان به نام آدریانا. جوان مستی راه بر او میبندد و میکوشد سر صحبت را باز کند. زن به گونهای تحقیرآمیز او را از سر راهاش کنار میزند... در هیاهوی جنگ، مرد جوان با لباس رزم و سلاحی در دست بازمیگردد و وارد خانهی آدریانا میشود. چندی بعد مشخص میشود ... آنتیگونخریدنویسنده: ژان آنویمترجم: احمد پرهیزیاین کتاب را ببینیدقصه از آنجا آغاز میشود که دو پسر اودیپ بر سر حکمرانیِ شهر تِب جنگیدند و یکدیگر را کشتند. کرئون، شاهِ تب فرمان داده است تا برادر خوب، طی تشریفاتی درخور به خاک سپرده شود، اما برادر خائن را رها کنند تا جسدش طعمهی کلاغها و شغالها شود. آنتیگون، خواهر این دو برادر، خواهرزادهی کرئون و نامزد پسر او، به خود جرئت میدهد پیکر ... در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیایدخریدنویسنده: ژان لوک لاگارسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیداواخر تابستان، از پایانِ پس از نیمروز تا بامداد فردا... پنج زن و یک مرد جوان، بازگشته از همه چیز، بازگشته از جنگها و نبردهایش، سرانجام بازگشته به خانه... فرسوده از راه و زندگی، خوابیده به آرامی یا محتضر، در اتاقی که هنگام کودکی در آن زندگی میکرد... رقصِ آرامِ زنان به دور رختخوابِ مرد جوانِ خفته... چند برگ از این کتاب را ... تماشاچی محکوم به اعدامخریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیددادستان - من دارم از شما یه حیوون مىسازم، دارم بهتون توهین مىکنم و شما همینجا مىمونین و لبخند مى زنین و فکر مىکنین این نقش منه، فکر مىکنین من فقط دارم یه نقش بازى مىکنم... ولى از کجا مىدونین که من دقیقاً به اون چیزهایى که نقشم مىگه باور ندارم... از کجا معلوم که من بداهه نمىگم... از کجا معلوم که خود نقش من بداهه ... سه روایت از زندگیخریدنویسنده: یاسمینا رضامترجم: فرزانه سكوتىاین کتاب را ببینیداوبر: آخرین باری که دیدمش بهش گفتم: گوش کنین سرژ، افسردگی یه مخمصهست. کسی نمیتونه کمکتون کنه. کسی کاری براتون نمیکنه، تنها راه علاج ارادهست، اراده، اراده. این حرف من حالش رو سه برابر بدتر کرد. اصلاً نباید چنین چیزی بهش میگفتم. عاطلوباطل مونده بود با چنان نگاه مخوفی که به عمرم ندیده بودم. اینس: اگه من افسرده ... داستان خرسهای پاندا...خریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدمرد از زن درخواست میکند که به او ۹ شب مهلت بدهد تا همدیگر را بهتر بشناسند. قراردادی ۹ شبه که بین آنها بسته میشود. قراردادی برای کشف یک دنیای دیگر. دنیایی لبریز از تصویر و زبان تخیل... و یک راز ابدی... چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل ... سه شب با مادوکسخریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدبرونو – تو نمیفهمی که این مردک در یک زمان در سهتا جای مختلف پیداش میشه؟ هاها! واسه تو این خندهداره؟ سزار – خب که چی؟ کار غیرقانونی که نکرده؟ هیچ قانونی در یک زمان سهجای مختلف زندگی کردن رو منع نمیکنه. (سکوت. برونو فکر میکند.) برونو – چرا! گروبی – (به برونو.) در این مورد، ... اسبهای پشت پنجرهخریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدپيك - راستش يه كم خندهداره... منم نمىدونم بايد چى در اين مورد فكر كنم... پسرتون مثل جريان هوا بیرنگ بود. مىشه گفت بخار شد و توى فضا گم شد... زير فشار درد آن قدر كِز كرد كه ديگه تنها يه نقطه شد، يه نقطهاى كه ناپديد شد... و من بهتون اطمينان مىدم كه از اين لحاظ نشون داد ... در خلوت مزارع پنبهخریدنویسنده: برنار ماری کلتسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدروبهرویی دو مرد، در یک ناکجاآباد، جدالی که موضوعاش میل است و شهوت... یکی، قاچاقفروش که کالای مرموزی دارد برای فروش و نامش را نمیگوید... آن یکی، خریداری که با میل مبهمی درگیر است و نمیخواهد (نمیتواند؟) آن را فاش کند... استعارهی رابطهی قدرت میان دو مردی که هرکدام به نوبت آن یکی را بو میکشد، اقوا ... لاموزیکا دومینخریدنویسنده: مارگریت دوراسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدمارگریت دوراس: دقيقاً بيست سال از لاموزيكا تا لاموزيكا دومين مىگذرد، و كمابيش در طول تمام اين سالها من اين پرده دوم را مىطلبيدم. بيست سال است كه من صداهاى شكسته اين پرده دوم را مىشنوم، صداهايى شكستخورده از خستگى اين شب بىخوابى. زن و مردى كه همچنان وحشتزده در اين نخستين ... 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 …
آدریانا ماترخریدنویسنده: امین معلوفمترجم: حسین سلیمانی نژاداین کتاب را ببینیدپیش از جنگ. زنی جوان به نام آدریانا. جوان مستی راه بر او میبندد و میکوشد سر صحبت را باز کند. زن به گونهای تحقیرآمیز او را از سر راهاش کنار میزند... در هیاهوی جنگ، مرد جوان با لباس رزم و سلاحی در دست بازمیگردد و وارد خانهی آدریانا میشود. چندی بعد مشخص میشود ...
آنتیگونخریدنویسنده: ژان آنویمترجم: احمد پرهیزیاین کتاب را ببینیدقصه از آنجا آغاز میشود که دو پسر اودیپ بر سر حکمرانیِ شهر تِب جنگیدند و یکدیگر را کشتند. کرئون، شاهِ تب فرمان داده است تا برادر خوب، طی تشریفاتی درخور به خاک سپرده شود، اما برادر خائن را رها کنند تا جسدش طعمهی کلاغها و شغالها شود. آنتیگون، خواهر این دو برادر، خواهرزادهی کرئون و نامزد پسر او، به خود جرئت میدهد پیکر ...
در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیایدخریدنویسنده: ژان لوک لاگارسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیداواخر تابستان، از پایانِ پس از نیمروز تا بامداد فردا... پنج زن و یک مرد جوان، بازگشته از همه چیز، بازگشته از جنگها و نبردهایش، سرانجام بازگشته به خانه... فرسوده از راه و زندگی، خوابیده به آرامی یا محتضر، در اتاقی که هنگام کودکی در آن زندگی میکرد... رقصِ آرامِ زنان به دور رختخوابِ مرد جوانِ خفته... چند برگ از این کتاب را ...
تماشاچی محکوم به اعدامخریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیددادستان - من دارم از شما یه حیوون مىسازم، دارم بهتون توهین مىکنم و شما همینجا مىمونین و لبخند مى زنین و فکر مىکنین این نقش منه، فکر مىکنین من فقط دارم یه نقش بازى مىکنم... ولى از کجا مىدونین که من دقیقاً به اون چیزهایى که نقشم مىگه باور ندارم... از کجا معلوم که من بداهه نمىگم... از کجا معلوم که خود نقش من بداهه ...
سه روایت از زندگیخریدنویسنده: یاسمینا رضامترجم: فرزانه سكوتىاین کتاب را ببینیداوبر: آخرین باری که دیدمش بهش گفتم: گوش کنین سرژ، افسردگی یه مخمصهست. کسی نمیتونه کمکتون کنه. کسی کاری براتون نمیکنه، تنها راه علاج ارادهست، اراده، اراده. این حرف من حالش رو سه برابر بدتر کرد. اصلاً نباید چنین چیزی بهش میگفتم. عاطلوباطل مونده بود با چنان نگاه مخوفی که به عمرم ندیده بودم. اینس: اگه من افسرده ...
داستان خرسهای پاندا...خریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدمرد از زن درخواست میکند که به او ۹ شب مهلت بدهد تا همدیگر را بهتر بشناسند. قراردادی ۹ شبه که بین آنها بسته میشود. قراردادی برای کشف یک دنیای دیگر. دنیایی لبریز از تصویر و زبان تخیل... و یک راز ابدی... چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل ...
سه شب با مادوکسخریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدبرونو – تو نمیفهمی که این مردک در یک زمان در سهتا جای مختلف پیداش میشه؟ هاها! واسه تو این خندهداره؟ سزار – خب که چی؟ کار غیرقانونی که نکرده؟ هیچ قانونی در یک زمان سهجای مختلف زندگی کردن رو منع نمیکنه. (سکوت. برونو فکر میکند.) برونو – چرا! گروبی – (به برونو.) در این مورد، ...
اسبهای پشت پنجرهخریدنویسنده: ماتئى ویسنى یکمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدپيك - راستش يه كم خندهداره... منم نمىدونم بايد چى در اين مورد فكر كنم... پسرتون مثل جريان هوا بیرنگ بود. مىشه گفت بخار شد و توى فضا گم شد... زير فشار درد آن قدر كِز كرد كه ديگه تنها يه نقطه شد، يه نقطهاى كه ناپديد شد... و من بهتون اطمينان مىدم كه از اين لحاظ نشون داد ...
در خلوت مزارع پنبهخریدنویسنده: برنار ماری کلتسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدروبهرویی دو مرد، در یک ناکجاآباد، جدالی که موضوعاش میل است و شهوت... یکی، قاچاقفروش که کالای مرموزی دارد برای فروش و نامش را نمیگوید... آن یکی، خریداری که با میل مبهمی درگیر است و نمیخواهد (نمیتواند؟) آن را فاش کند... استعارهی رابطهی قدرت میان دو مردی که هرکدام به نوبت آن یکی را بو میکشد، اقوا ...
لاموزیکا دومینخریدنویسنده: مارگریت دوراسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیدمارگریت دوراس: دقيقاً بيست سال از لاموزيكا تا لاموزيكا دومين مىگذرد، و كمابيش در طول تمام اين سالها من اين پرده دوم را مىطلبيدم. بيست سال است كه من صداهاى شكسته اين پرده دوم را مىشنوم، صداهايى شكستخورده از خستگى اين شب بىخوابى. زن و مردى كه همچنان وحشتزده در اين نخستين ...