ویولت رازقپناه در يکي از روزهاي خرداد ماه در شيراز چشم به جهان گشود. تا دوازده سالگي در زادگاه خود بود؛ ولي بعدها به سبب شغل پدر در شهرهاي مختلف سکونت يافت. نقاشي، موسيقي و شعر همواره در سراسر زندگياش جاري بود. در چهارده سالگي توسط دبيري فرهيخته به سوي داستاننويسي و کتابخواني هدفمند راهنمايي شد.
بعد از ديپلم درکالج بين المللي RCDدر رشته اقتصاد به تحصيل پرداخت. استاد گرانمايهاي وي را ترغيب کرد تا به جاي چند واحد درسي، مقالاتي اقتصادي در صفحه مخصوصي از روزنامه بنويسد و از آن پس شيفته روزنامهنگاري شد و دوره آموزشي عکاسي، مقاله نويسي، مصاحبه و ...را در همان دفتر گذرانيد. با تغيير مديريت روزنامه، او نيز شغل زنده و پر هيجان روزنامهنگاري را ترک گفت.
در همان زمانها ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. شبها براي کودکانش قصه ميگفت و هر بار پايان قصهها تغيير ميکرد و خواب معترضان کوچک به هم ميخورد. مجبور شد داستانها را بنويسد. روزي دفتر او پنهاني به خانم سيمين دانشور داده شد. خانم دانشور او را تشويق کرد در حيطه ادبيات کودک بنويسد. از آن پس به شوراي کتاب کودک و نوجوان و حوزه هنري راه يافت و از خانم توران ميرهادي بسيار آموخت. داستانها و پژوهشهاي او درکيهان بچهها، زن روز، آفتاب گردان(همشهري)، پژوهشنامه کودک و نوجوان، قلمرو، صدف، زيرگنبدکبود و... به چاپ رسيد.
خانم ويولت رازق پناه به خاطر نگارش کتاب ايستگاه مير جايزه سال 2001 يونسکو را به خود اختصاص داد. اين جايزه هر دو سال يک بار به کتابهاي کودک و نوجوان که در برگيرنده اصول و عقايد شکيبايي و صلح به منظور ارتقا و احترام متقابل در بين مردم و فرهنگهايشان است، اهدا ميشود. قابل ذکر است اين کتاب از ميان 309 کتاب از 58 کشور جهان، به خاطر خدمت به شکيبايي و صلح جايزه اول را نصيب نويسنده خود کرده است.
تعدادي از آثار ايشان عبارتند از: قصههاي من و مامان (نشر چشمه) ايستگاه ميربرميگرديم و گل ستاره ميچينيم (به هجده زبان ترجمه و چاپ شده است) زنده باد ايران صدايم کن( نشر چشمه) صورتي سرگردان (نشر به نشر)
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر