ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس

کوته‌نوشت‌های چهارشنبه - ۵

کوته‌نوشت‌های چهارشنبه - ۵

۴ مرداد ماه ۱۳۹۱

کوته نوشت‌ها، دلنوشته‌هایی هستند از اهل کتاب بر کتاب‌هایی که به تازگی خوانده شده‌اند...

 

 

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

کوته‌نوشتی از سعید عقیقی

بر کتاب جامعه شناسی پست مدرنیسم، نویسنده: اسکات لش، مترجم: شاپور بهیان

اسکات لش همچنان که از عنوان کتابش پیداست، به پست مدرنیسم به عنوان یک مفهوم جامعه شناسانه نظر دارد، و با استفاده از طبقه‌بندی‌های ایده آلیستی ماکس وبر؛ و شیوه‌های مشخص و منطقی مارکس در تقسیم بندی، رویکرد پست مدرنیستی را در پرتو تحولات اجتماعی/اقتصادی بررسی می‌کند.فصل دقیق و روشن کننده "پست مدرنیسم: به سوی تبیینی جامعه شناختی" باهمین هدف، مهم‌ترین نشانه‌های فرهنگی پست مدرن را( از تعریف آن به عنوان نوعی نظام دلالت تا نشانه‌های اصلی ظهور آن یعنی شهر) مرحله به مرحله تحلیل می‌کند. بنابراین، مطالعه بخش‌های دیگر، بسته به شناخت دقیق این پیش درآمد مفصل است.باقی کتاب به سه بخش ("پست مدرنیسم و نظریه اجتماعی" ، "فر هنگ پست مدرنیستی"، و "مدرنیسم و پست مدرنیسم: همبستگی های اجتماعی") تقسیم شده و بر کارهای دلوز، فوکو، نیچه، مارکس، وبر، هابرماس و بوردیو در زمینه‌های نظری مدرنیسم و پست مدرنیسم نظر انداخته ست. با توجه به این که کتاب اسکات لش توسط دو مترجم منتشر شده است (این ترجمه در قیاس با ترجمه حسن چاوشیان، منسجم‌تر و دقیق‌تر به نظر می‌رسد)، و باز با دانستن این نکته که اسکات لش در مقدمه کتاب خود (چاپ 1990) می‌نویسد: "پُرپیداست که پست مدرنیسم دیگر مُد ِ روز نیست"، می‌توان دریافت که کوشش برای پرکردن فواصل فرهنگی و آشنایی با تحولات فرهنگی از طریق فعالیت مترجمان؛ تا چه اندازه ضروری ست"

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

کوته‌نوشتی از بهاره رهنما

بر کتاب صبح زیبای ماه «آوریل»، نوشته هاروکی موراکامی

برای خواندن یک کتاب، گاهی فقط یک اسم کافی است؛ اسمی که آنچنان کنجکاوت می‌کند که امکان ندارد از کسی که حتی در یک ملاقات کوتاه، تازه دیدیش هم بخواهی که چند لحظه کتاب را به تو بدهد تا تورقش کنی. «هاروکی موراکامی» نویسنده جذاب و عجیب شرقی‌تبار که همین هفته پیش کتاب دیگری از او را معرفی کردم، باز هم نویسنده کتاب انتخابی این هفته من است. نشرش «ثالث» و ترجمه‌اش هم از «محمود مرادی» است. یادتان هست که نوشته بودم «موراکامی» یک جمله کلیدی و جادویی در کتاب «کافکا در ساحل» دارد؟ همان که: «کافی‌ست تو مرا از یاد نبری، آنگاه اگر تمام دنیا هم مرا از یاد ببرند، باکیم نیس» در این کتاب هم موراکامی در مجموعه هشت‌ داستان کوتاهی که برای ‌شما روایت می‌کند، از این دست لحظه و جمله‌ها که می‌رود توی سرت و می‌شود ورد جادویی خیلی از لحظه‌های عمرت، زیاد دارد. اما این‌بار چیزهایی بیشتر از جنس زندگی هستند تا به آن شاعرانگی که در «کافکا در ساحل» موج می‌زند. مجموعه داستان‌های کوتاه‌ موراکامی که خواندن یکی دیگرش به نام «کجا ممکن است پیدایش کنم؟» را هم در خلال همین یادداشت به شما پیشنهاد می‌کنم، یک تفاوت ویژه و یک حسن بزرگ نسبت به سایر مجموعه داستان‌های کوتاه دارد و آن اینکه عجیب شبیه رمان یا یک داستان بلند فضای واحد و پیگیری را به ذهن خواننده متبادر می‌کند و حس کنده‌شدن از یک داستان و رفتن به داستان بعدی بیشتر شبیه به هم پیوستن دو تکه ابر است تا کندن از یک داستان کوتاه و شروع یک داستان کوتاه دیگر. برای خوانندگانی که فضای ذهنی و سلیقه‌ای‌شان طوری است که معمولا داستان‌های واحد و طولانی را ترجیح می‌دهند این توصیه را دارم که مجموعه داستان «دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل» را از دست ندهند، جدا از آنکه خود اسمش هم به تنهایی آنقدر جادویی است که ممکن است اتفاقات خوبی را برایتان رقم بزند.
 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

کوته‌نوشتی از رضا رجایی

بر بر مجموعه داستان زیر ناخن‌‌های شوهرم، اثر خالد رسول‌‌پور

1-    شماره یک، با پلان- سکانس کوتاهی آغاز می‌‌شود: خانم! پناهم بده! در همین حین جدا از جنسیت گوینده، در زدن‌‌های متوالی، پیاپی و انتظار همراه با ترس و اضطراب بر ما هجوم می‌‌آورند و همین جمله امری- التماسیِ کوتاه، خود تصویری کامل از فضا را برای ما ترسیم می‌‌کند. حتی صدای نفس‌‌نفس زدن‌‌های شخص پشت جملات شنیده می‌‌شود. که پیش متن پاراگراف بعدی و یا همان شماره دو است. بیشتر از آن که با نشانه‌‌های شخصیت‌‌ساز روبرو باشیم، اصرار داریم به نشانه‌‌پردازی فضای توهم‌‌انگیز کمک کنیم. اَبَرنشانه‌‌هایی مانند: بلوک شش،‌ قبرستان، بهروز،‌ هفت ماه، غربتی‌‌های پایین،‌ تپه لعنتیو ارجاعات ما به درونمایه‌‌های تنهایی، انزوا و نارضایتی زن و یا...
2-    مجموعه داستان « زیر ناخن‌های شوهرم » در خارج از کشور منتشر شد. این مجموعه، شامل نُه داستان کوتاه است که متاسفانه موفق به کسب مجوز در داخل کشور نشده‌بودند. این کتاب را انتشارات H&S Media منتشرکرده‌است.
3-    و یا شاید هم زودباوری و سادگی‌‌اش را؟ ‌داستان شروع بسیار قوی و دلهره‌‌آوری دارد و در پسِ این سوسپانس، خشونتی مبهم قدم می‌‌زند. اما مگ‌‌گافین این داستان چیست؟ این سئوال را می‌‌پرسم چون با تدوین سینمایی داستان و یا بهتر بگوییم داستانک، جا می‌‌خورم و تعلیق هیچکاکی زیر ناخن‌‌هایم می‌‌دود که به طور متوالی بر دسته مبل فرود می‌‌آیند. جدا از جابجایی کلاژ گونه، شکست زمانیو روایت غیرخطی که از تدوین موازی متن کمی جلوگیری می‌‌کند...
4-    زیر ناخن‌‌های شوهرم، و یا با همان نام اولش: روسپی زیر ناخن، مجموعه داستان‌‌های کوتاه از خالدرسول‌‌پور نویسنده مهابادی ساکن ارومیه است. پخش و فروش کتاب، به روش on-demand (در قبال سفارش)، فعلاً از طریق سایت آمازون و به تدریج در مابقی فروشگاه‌های آنلاین کتاب در امریکا و اروپا صورت می‌گیرد. البته خرید این کتاب تنها برای مخاطبان ساکن خارج کشور مقدور بود که خوشبختانه نشر ناکجا این مجموعه را به کتابخانه‌‌اش اضافه کرد و شما اگر ساکن ایران هستید می‌‌توانید به طریق اینترنتی، زیر ناخن‌‌های شوهرم را از ناکجا خریداری کنید.
5-    به قول اسلاوی ژیژک در مقدمه کتاب آنچه می‌‌خواستید درباره لاکان بدانید اما جرأت پرسیدنش را از هیچکاک نداشتید، مک‌‌گافین «هیچ چیز» نیست، مکانی خالی است، یک پیش متن ناب که تنها نقشش این است که داستان را به حرکت درآورد. مک‌‌گافین در این داستانک،‌ می‌‌تواند واحد بغلی خالی با در بسته باشد که دراین هفت ماه یک بار هم درِ آن باز نشده یا اینکه: مردی که می گویی، مردی که گونه‌‌ی راستش می‌‌پرد، مردی که کلید واحد بغلی را دارد ‌مردی که خیلی وقت است زن ندیده، مردی که در راه پله ما غریبی نمی‌‌کند...، همان مرد خوش قد و قامت اپیزود 8.
6-    نشانه‌‌های فرعی خیلی زود در راهروی پر التهاب و تاریک داستان فراموش می‌‌شوند. مادر که مجبور بوده با اتوبوس برگردد، یا دریاچه‌‌ای که پشت تپه پیداست. هرچه هست، تعلیق بر استبداد جغرافیایی نشانه، برتری داشته و حتی پانوشت در مورد جزیره شاهی را بی‌‌اهمیت جلوه می‌‌دهد. تعلیق، کل داستان را بلعیده و من هیچ‌‌وقت از پایان داستان جا نمی‌‌خورم، خیلی خونسرد و بدون مقاومت آنرا می‌‌پذیرم! اپیزود 21، ‌سبدی که نشانه‌‌های هم‌‌گرا را بوسیله هم‌‌زادِ زن حمل می‌‌کند و نهایتاً تحویل خود زن می‌‌دهد منهای قسمتی که زیر ناخن‌‌های بهروز پنهان شده‌‌اند.
7-    دالّ‌‌ها زنجیره‌‌های صرفن متوالی نیستند، بلکه شبکه‌‌ای شبیه ساختمان کربنی الماس تشکیل می‌‌دهند که حتا مانند گرافیت مسطح نیست و نمی‌‌شود با آن نوشت. نشانه‌‌ها متن را به ماده سختی تبدیل می‌‌کند که فقط متن از طریق خودش قابل برش و انهدام باشد و همین ضریب درخشندگی متن را بالا می‌‌برد.
8-    نوع روایت ما را گول می‌‌زند، در اینکه با دو راوی سروکار داریم،‌ در حالی‌‌که مجاب می‌‌شویم که راوی یک‌‌نفر است و همه آدم‌ها هم روی هم منطبق می‌‌شوند. گویا نشانه‌‌های خود ارجاعی برای تبدیل کردن زن به روسپی و تبدیل مرد خوش قدو قامت به بهروز وجود دارد که این همانی یا بهتر بگوییم،‌ این همان است را، معنا می‌‌کند. انگار که زن به روسپی تبدیل می‌‌شود تا به انتقام از تنهایی، بغل‌‌خواب شوهر خودش باشد!
9-    مک گافین،‌روسپی است، البته نشانه‌‌ای گوشتی و خون آلود از روسپی که زیر مک گافین مرد خوش قد و قامت پنهان بوده استو هفت ماه که مصادف می‌‌شود با هفت جوی خونی که از زیر دو پستان و بوسه‌‌گاه بهروز بهم می‌‌رسند و این همان پیش‌‌گویی قبلی ما از هم‌‌گرایی نشانه‌‌هاست.
 


برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت

نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر