نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
سعید کارآفریننویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا شرح مگسخریدنویسنده: سعید کارآفرین این کتاب را ببینیدهر مگس از هر تیره که بود، طرز حرف زدن خاص خودش را داشت. یعنی هر کس با یک لحن بخصوص حرف میزد. گاهی وقتی همه مگسها دور هم مینشستند و میخواستند یک آواز دسته جمعی بخوانند آنقدر این صداها ناخوش و ناهمگون میشد که سر و ته آوازشان بهم میآمد و آخر سر هم اختلاف بینشان میافتاد که فلانی از فلان دسته کار را خراب کرد. در ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
سعید کارآفریننویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا شرح مگسخریدنویسنده: سعید کارآفرین این کتاب را ببینیدهر مگس از هر تیره که بود، طرز حرف زدن خاص خودش را داشت. یعنی هر کس با یک لحن بخصوص حرف میزد. گاهی وقتی همه مگسها دور هم مینشستند و میخواستند یک آواز دسته جمعی بخوانند آنقدر این صداها ناخوش و ناهمگون میشد که سر و ته آوازشان بهم میآمد و آخر سر هم اختلاف بینشان میافتاد که فلانی از فلان دسته کار را خراب کرد. در ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
شرح مگسخریدنویسنده: سعید کارآفرین این کتاب را ببینیدهر مگس از هر تیره که بود، طرز حرف زدن خاص خودش را داشت. یعنی هر کس با یک لحن بخصوص حرف میزد. گاهی وقتی همه مگسها دور هم مینشستند و میخواستند یک آواز دسته جمعی بخوانند آنقدر این صداها ناخوش و ناهمگون میشد که سر و ته آوازشان بهم میآمد و آخر سر هم اختلاف بینشان میافتاد که فلانی از فلان دسته کار را خراب کرد. در ...
شرح مگسخریدنویسنده: سعید کارآفرین این کتاب را ببینیدهر مگس از هر تیره که بود، طرز حرف زدن خاص خودش را داشت. یعنی هر کس با یک لحن بخصوص حرف میزد. گاهی وقتی همه مگسها دور هم مینشستند و میخواستند یک آواز دسته جمعی بخوانند آنقدر این صداها ناخوش و ناهمگون میشد که سر و ته آوازشان بهم میآمد و آخر سر هم اختلاف بینشان میافتاد که فلانی از فلان دسته کار را خراب کرد. در ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر