ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
کوبو آبه

 

کوبو آبه

نویسنده
متولد: 1924 ژاپن
  • زندگینامه
  • آثار در ناکجا
  • نقد
  • نظرات شما

  • زندگینامه

    کوبوآبه، نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و عکاس ، در 7 مارس 1924 در شهر توکیو در ژاپن به‌دنیا آمد.

    او مانند ساموئل بکت و اوژن یونسکو، در کارهایش حس شوخ‌طبعی ابسورد دارد. تم‌های اصلی در کارهای آبه شامل فقدان هویت، بیگانگی، انزوای افراد در یک دنیای عجیب و غریب و نامأنوس، و مشکلاتی که مردم در ارتباط با یکدیگر دارند، می‌شود.

    در غرب، او بیشتر به‌خاطر رمان‌هایش معروف است، مثل «زن در ریگ روان» (1962) و «چهره‌ی دیگری» (1964).

    کوبو آبه در توکیو به‌دنیا آمد، اما در ماکدن بزرگ شد، در مانچوریای اشغال شده توسط ژاپن (در حال حاضر شنیانگ در استان لیونینگ)، جایی‌که در سال 1925 با خانواده‌اش به آنجا رفتند.

    پدرش یک طبیب و عضو کارکنان یک مدرسه‌ی پزشکی بود.

    در سنین جوانی، آبه به ریاضیات و جمع کردن حشرات علاقمند بود. شاید سال‌های طولانی زندگی در خارج از ژاپن و زندگی فرهنگی معاصر با آن، او را به سمت مطالعه‌ی فیلسوف‌های غربی مثل هایدگر، یاسپرس و نیچه سوق داد.

    در سال 1941 آبه به ژاپن رفت و در سال 1943 وارد دانشگاه توکیو شد تا پزشکی بخواند.

    به‌خاطر بیماری تنفسی، از خدمت سربازی معاف بود. او در طول جنگ، به مانچوریا برگشت. پس از بازگشت به وطن، درسش را ادامه داد و در 1948 فارغ التحصیل شد، با این شرط که هرگز طبابت نکند.

    به‌جای آن، شغلش را به‌عنوان یک نویسنده شروع کرد. او عضو یک گروه آوانگارد به‌ نام گروه شب شد. یک اتحاد آزاد بین نویسندگان، فیلسوفان و طبقه‌ی روشنفکر توسط نویسنده‌ای به‌ نام هامارا کیوترو ایجاد شد. آنها معتقد به آمیختن تکنیک‌های سوررئالیسم با ایدئولوژی مارکسیست بودند.

    آبه در واقع اولین کتابش را در سال 1943 نوشت. نوشته‌های او اغلب رسمی و پرمایه بود و منعکس کننده‌ی تمایل و شیفتگی‌اش به ایده‌ها بود تا تکنیک‌های سبک. نویسنده‌های مؤثر در پیشرفت هنری او عبارت بودند از: ادگار آلن پو، ساموئل بکت، راینر ماریا ریلکه و فئودور داستایفسکی.

    در سال 1947 مجموعه‌ای از اشعارش را با هزینه‌ی خودش منتشر کرد. در 1948، اولین رمانش با عنوان «تابلویی در انتهای خیابان» منتشر شد که داستان یک معتاد به افیون است.

    در دهه‌ی 50 به حزب کمونیست ژاپن پیوست. هرچند که در 1962، به‌خاطر مقالات انتقادی‌اش نسبت به حزب - که تا‌حدی در نتیجه‌ی سفرش به مجارستان، چند ماه قبل از شورش ملی علیه حکومت کمونیست در 1956 بود – از حزب اخراج شد. آبه از استقلال مجارستان از اتحاد جماهیر شوروی حمایت کرد. در 1961 آبه به‌همراه 27 شخصیت ادبی دیگر، مخالفت خود را با سیاست های استالینیستی حزب کمونیست اعلام کردند.

    کارهای تجربی آبه در ابتدا بین خوانندگان نسل جوان‌تر، محبوبیت خود را به‌دست آورد. او برای سه تا از داستان‌هایش جایزه کسب کرد:

    “Red Cacoon” (1950) , “The Wall” (1951) , “The Crime of S.Karuma” (1951) .

    برای جنایت آقای س.کاروما، مهمترین جایزه‌ی ادبی ژاپن، جایزه‌ی «آکُــتاگاوا» را کسب کرد. در این داستان، سبک و موضوع اصلی، یادآور کارهای کافکاست و همچنین عناصر زیادی از داستان‌های کارآگاهی و علمی – تخیلی را به‌کار گرفته است.

    پخش نمایش "مردی که تبدیل به چوب شد"برنده‌ی جایزه‌ی«گیجوتسوسای شوری» شد.

    برای «روح اینجاست» در سال 1958 بالاترین جایزه‌ی نمایش ژاپن که جایزه‌ی«کیشیدکانیو» است را به‌دست آورد.

    نمایشنامه‌ها و رمان‌های آبه با مشاهدات ساکن و تکنیک‌های آوانگارد شناخته می‌شوند. اغلب موقعیت‌هایی که شخصیت‌هایش با آنها مواجه می‌شوند، سوررئال است.

    «ورود به عصر یخبندان 4» (1959)، که در روزنامه‌ی"سکای" از سال 1958 تا 1959 منتشر می‌شد، خطری که با آب شدن کیسه‌های یخیِ قطب، ژاپن آینده را تهدید می‌کند را نشان می‌داد. شخصیت اصلی داستان، پروفسور کاتسومی، یک برنامه‌ی کامپیوتری ایجاد کرده که بچه‌ها را از لحاظ ژنتیکی برای زندگی در دریا سازگار می‌کند. همچنین کامپیوتر دریافته است که کاتسومی با این پیشرفت، مخالفت خواهد کرد و بچه‌ی به‌دنیا نیامده‌اش در لیست کسانی است که تنفس در آب را تغییر می‌دهند.

    در «نقشه‌ی ویران» (1967)، مردم بیگانه، راه‌های بیگانه و جدیدی برای استفاده از چیزهای روزمره پیدا کرده‌اند: "در واقع دوربین‌های دوچشمی اگر به یک روش بخصوصی استفاده شوند، اثر اشعه‌ی ایکس را می‌دهند. مثلا می‌توانیدحالت‌ها و شخصیت‌های بیشتری را از عکس یک فرد نسبت به زمانی که او را رودررو می‌بینید، متوجه شوید."

    «میعادگاه مخفی» (1977)، یک داستان کارآگاهی سوررئال بود درباره‌ی یک مرد ناشناس که در یک بیمارستان دنبال همسرش می‌گشت.

    در «مرد جعبه‌ای» (1974)، شخصیت اصلی داستان، زندگی معمولی‌اش را رها می‌کند و شروع به مشاهده‌ی دنیای دیوانه‌ی توکیو از میان یک جعبه‌ی مقوایی می‌کند که روی سرش می‌کشد.

    «زن در ریگ روان» (1962) یک داستان کافکایی است درباره‌ی نیکی جومپی، یک معلم و حشره‌شناس تازه‌کار که تبدیل به سیزیف مدرن می‌شود. در یک سفر در تعطیلاتش، تصمیم می‌گیرد حشراتی که روی تپه‌های شنی زندگی می‌کنند را جمع کند. اما مثل یک حشره، در یک روستای دورافتاده زندانی می‌شود.

    " روستا مانند یک کندوی عسل است که روی شنزار قرار گرفته است، یا مانند شنزاری است که روی روستا گسترده شده است. در هر دو صورت، یک جای درهم و برهم و آشفته است."

    جومپی سرپناه زنی که در خانه‌ای، ته یک گودال شنی، تنها زندگی می‌کند را قبول می‌کند. خانه در خطر مدفون شدن زیر توده‌های عظیم شن قرار دارد. توده‌های شنی که کل جامعه‌ی روستا را تهدید می‌کند. همسر زن مرده است و جومپی مجبور است به او کمک کند تا شن‌هایی را که پیوسته زیاد می‌شوند، بیل بزند تا زندگی در جامعه ادامه پیدا کند. وقتی‌که شانسی برای فرار پیش می‌آید، جومپی از آن استفاده نمی‌کند. از آزادی‌اش منصرف می‌شود و دیگر از وابستگی‌اش به آنجا یا هر جای دیگری، حرفی نمی‌زند.

    "رمان، واکنش‌های احساسی این رابینسون کروزوئه‌ی اندوهناک را دنبال می‌کند، هنگامی که خود را با شرایط وفق می‌دهد، بعد آن را پس می‌زند، و در نهایت، دوباره خودش را با این دنیای عجیب و غریب، سازگار می‌کند. آبه از هر حسی – از غرور و ترس گرفته تا میل جنسی و ناامیدی – استفاده می‌کند تا شخصیت اصلی داستان‌اش و در نتیجه خواننده‌اش را به خودآگاهی عمیقی از پوچی شرایط انسانی سوق دهد." (جی. توماس رایمز در "راهنمایی برای ادبیات ژاپن" 1999).

    رمان «زن در ریگ روان» جایزه‌ی یومیوری در ادبیات را به‌دست آورد. این کتاب در ایران توسط "مهدی غبرایی" ترجمه شده و انتشارات نیلوفر آن‌را چاپ کرده است.

    هیروشی تشی گاهارا با ساخت فیلمی براساس کتاب «زن در ریگ روان» در سال 1963 موفقیت بزرگی به‌دست آورد. فیلم، جایزه‌ی ویژه‌ی هیأت داوران را در جشنواره‌ی فیلم کن کسب کرد.

    تشی گاهارا در «تله»(1962) و «چهره ی دیگری»(1966) هم با آبه همکاری کرد.

    در دهه‌ی 70، آبه چندین نمایشنامه نوشت و انجمن تآتر شخصی‌اش را در توکیو با عنوان استودیوی کوبو آبه راه انداخت، که بعد از هفت سال کار، منحل شد.تآتر او در توری که در سال 1979 به آمریکا داشت، در شهر نیویورک اجرا داشت.

    تم‌های تنهایی و بیگانگی که در نمایشنامه‌های او وجود داشت، به‌طور مشابهی با تآتر ابسورد و کارهای ساموئل بکت و هارولدپینتر مقابله می‌کرد.

    در نمایشنامه‌ی «دوستان» (1967)، آپارتمان یک کارگر اداره توسط گروهی که ادعا می‌کنند از اعضای خانواده‌ی او هستند و زندگی او را کنترل می‌کنند، مورد حمله قرار می‌گیرد و او سرانجام توسط یکی از دخترهای خانواده کشته می‌شود. اگرچه اعضای خانواده ادعا می‌کنند که خودشان را وقف جامعه کرده‌اند، اما کارهایشان ظالمانه و ویران‌کننده است. آبه برای این نمایشنامه، جایزه‌ی "تانیزاکی" را کسب کرد.

    «چمدان» (1973)، دو زن را که نگران محتویات یک چمدان هستند، به‌تصویرمی‌کشد؛ چمدانی که گفته می‌شود شامل دارایی‌های اجداد شوهر یکی از زنها است.

    با مرگ می شی ما یوکیو، آبه مقام نمایشنامه‌نویس اصلی ژاپن را کسب کرد.

    او چندین بار نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل در ادبیات شد، ولی هیچ‌وقت آن را کسب نکرد. کنزابورو اوئه از دوستان آبه بود. او عقیده داشت رمان‌های  پآبه خیلی بهتر و فراتر از رمان‌های خود او و به بزرگی کارهای کافکا و فاکنر هستند. اوئه که در سال 1994 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شد، این جایزه را حق آبه می‌دانست نه خودش.

    آبه در 22 ژانویه 1993، در سن 68 سالگی، بر اثر سکته‌ی قلبی درگذشت، درحالی‌که مشغول نوشتن آخرین رمان‌اش «مرد پرنده» بود که پس از مرگ او در سال 1993 منتشر شد.

    غیر از کتاب «زن در ریگ روان»، کتاب دیگری نیز به فارسی برگردانده شده است که نام اصلی‌اش «آن سوی خم جاده» است و شامل 12 داستان کوتاه می‌باشد که علی قادری 6 داستان آن ‌را ترجمه کرده و به نام «تجاوز قانونی» توسط انتشارات مروارید منتشر شده است.



    آثار این نویسنده در ناکجا


    نقد


    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر