صدرالدین زاهد زاده ایران است. کار حرفه ای تآتر را از کارگاه نمایش، و همزمان با تحصیلاتش در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد. در این مرکز تآتری، در نمایشهای متعددی به صحنه رفت، از آن جمله است درنقش «پرومته» در نمایش «پرومته در زنجیر» اِشیل، در نقش «برصیصا» در نمایش «برصیصای عابد» و در نمایش «صندلی...» نوشته و کارگردانی عباس نعلبندیان ...وغیره. به سال 1971 در نمایش «ارگاست» به کارگردانی پیتر بروک در مقبره اردشیر( قسمت اول )و در نقش رستم( قسمت دوم ) در جشن هنر شیراز به صحنه می رود؛ که از دیدگاه تنی چند از صاحبنظران، یکی از شگرف ترین کارهای تاریخ تآتر دنیا است، چنانچه «گی دومور» در مقدمه کتاب «فضای خالی» نقل می کند.
تجربه پیتربروک برای او سرنوشت ساز است. او و جمعی از بازیگران ایرانی ارگاست گروهی تآتری- تحقیقاتی را پایه گذاری می کنند بنام «گروه بازیگران شهر» که بخش عمده ای از نمایش های این گروه را آربی اُوانسیان و بیژن مفید کارگردانی می کنند. از آن جمله است : یک قطعه برای گفتن«پیترهانتکه»، طلبکارها«استریندبرگ»، باغ آلبالو«چخوف»، ناگهان«عباس نعلبندیان»، کالیگولا«کامو»، انسان،حیوان و تقوا«پیرآندلو»، جان نثار«بیژن مفید»، ترس و نکبت رایش سوم«برشت»، روزهای خوش«بکت»، سهراب، اسب و سنجاقک«بیژن مفید» ...و غیره. گروه در سالهای 71 تا 78 با شرکت در جشنواره های جهانی، در صحنه بین اللملی حضوری عمده دارد؛ از چشنواره نانسی 73 گرفته تا ورتسلاو 75 و اجراهای کالیگولا در تآتر کالامپور و شهرهای لهستان، از جشنواره سائوپائلو 76 گرفته تا اجرا در تآتر سِسیلیا بکر در ریودوژانیرو، از جشنواره «تآتر ملت ها» 78 در کاراکاس گرفته تا تآتر لاماما در نیویورک. در همین ایام با گروه «اندی دِگروت» در برنامه ای بنام «طناب، رقص و برگردانها» در جشنواره شیراز می رقصد. گروه درسال 76 از هم می پاچد. او بهمراه سوسن تسلیمی، فردوس کاویانی و آربی اُوانسیان تآتر چارسو را که مرکز فرهنگی پیشرو تهران است را بنا می نهد. در همین تآتر است که او علاوه بر بازیگری (سواری در آمد، خلوت خفتگان، خواهر من باغی است با حصار، زنده بگور) و برگردان نمایشهای متعدد (خلوت خفتگان، پیرمرد مضحک، کریستی عاشق شده، شهردار، خواهر من... )، اولین تجربه های کارگردانی خویش را می نماید ( آهنگهای درخواستی ِ فرانتس کسافر کروتس، زنده بگور صادق هدایت، اژدها ی یوگنی شوارتس به سال 79).
در فرانسه به دانشگاه سوربن می رود و با گرفتن فوق لیسانس، دوباره در تآتر «تراستِوِره» با نمایش «برصیصا، اسطوره بزرگ» 81 در رُم به صحنه می رود. سپس به سال 83 در تآتر شهر پاریس نمایش «مارگریت و استاد» را به کارگردانی آندره شربان بازی می نماید. آنگاه با کارگردانی سه نمایش کوتاه از (مارک کولمار، هلن کونتی و استاماتیس گارگالینوس) به صحنه تآتر «اوورت، ژاردن دی وِر» 86 راه می یابد. در همان سال برای «مرکز تجربیات تآتری» رُم، نمایش «داستانهای کوتاه ایرانی» را کارگردانی و بازی می نماید. سپس به سال 90 انجمن فرانسوی-ایرانی ِ تآتر «دِنوئه» را بنیان می نهد و نمایش های «این حیوان شگفت انگیز» از چخوف در تآتر سیته اونیورسیته برنده جایزه فرانکوفونی، «سه قطره خون» از صادق هدایت، «سایه» از یوگنی شوارتس در تآتر رونودی، «ترس و نکبت رایش سوم» منتخب نهائی جشنواره آرلکن در تآتر رونودی، « لوناتیک» از صادق هدایت در تآتر اُپریمه و بالاخره «انفجار بزرگ» گلشیری راکارگردانی می نماید. او در نمایشهای «تعزیه آنتیگون» و «زهره و منوچهر» فعالانه بازی و شرکت داشته است و به سال 2003 بدعوت ژرژ لاولی با نمایش « هُم بادی کابل » در صحنه کُمدی فرانسز(تآتر ویوکولومبیه) بازی می کند. او تجربیات بسیاری در سینما و تلویزیون دارد و آثار نویسندگانی همچون تنسی ویلیامز، پیتر گیل، هوارد برنتون، تادئوش روژه ویچ، یوگنی شوارتز، گرت هوفمن، گابریل آروت، داریو فو را به پارسی برگردانده است. مقالات بسیاری درحول و حوش تآتر نوشته و هم اکنون نیز دوره دکترای خویش را در دانشگاه سوربن دنبال می نماید.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر