نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
شعله نیک روشنویسنده متولد: 1350 ایرانآثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا برفیخریدنویسنده: شعله نیک روش این کتاب را ببینیدارسلان، بابک و برفی در فضای بازی جلوی ایستگاه مترو مشغول هنرنمایی هستند. ارسلان تنبک میزند و برفی آواز قشنگی را با لهجهی خودش میخواند. بابک دست میزند. در دور آخر ترانه، ارسلان به او اشاره میکند که از مردم پول بگیرد. بابک خجالت میکشد اما مردم خودشان پولها را جمع کرده به دست بابک میدهند. برفی آخر ترانه را ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
شعله نیک روشنویسنده متولد: 1350 ایرانآثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا برفیخریدنویسنده: شعله نیک روش این کتاب را ببینیدارسلان، بابک و برفی در فضای بازی جلوی ایستگاه مترو مشغول هنرنمایی هستند. ارسلان تنبک میزند و برفی آواز قشنگی را با لهجهی خودش میخواند. بابک دست میزند. در دور آخر ترانه، ارسلان به او اشاره میکند که از مردم پول بگیرد. بابک خجالت میکشد اما مردم خودشان پولها را جمع کرده به دست بابک میدهند. برفی آخر ترانه را ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
برفیخریدنویسنده: شعله نیک روش این کتاب را ببینیدارسلان، بابک و برفی در فضای بازی جلوی ایستگاه مترو مشغول هنرنمایی هستند. ارسلان تنبک میزند و برفی آواز قشنگی را با لهجهی خودش میخواند. بابک دست میزند. در دور آخر ترانه، ارسلان به او اشاره میکند که از مردم پول بگیرد. بابک خجالت میکشد اما مردم خودشان پولها را جمع کرده به دست بابک میدهند. برفی آخر ترانه را ...
برفیخریدنویسنده: شعله نیک روش این کتاب را ببینیدارسلان، بابک و برفی در فضای بازی جلوی ایستگاه مترو مشغول هنرنمایی هستند. ارسلان تنبک میزند و برفی آواز قشنگی را با لهجهی خودش میخواند. بابک دست میزند. در دور آخر ترانه، ارسلان به او اشاره میکند که از مردم پول بگیرد. بابک خجالت میکشد اما مردم خودشان پولها را جمع کرده به دست بابک میدهند. برفی آخر ترانه را ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر