من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
شهرزاد میلانینویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا گلرخخریدنویسنده: شهرزاد میلانی این کتاب را ببینید... راننده چند بار از آینه نگاهش را به گلرخ دوخت؛ بالاخره پرسید: - ببخشید خانوم شما ایرانی هستید؟ آخر من ایرانیام. - بله. راننده کمی سکوت کرد و گفت: - شما شباهت عجیبی به کسی دارید... اما هرچه فکر می کنم یادم نمیآید چه کسی... گلرخ لبخندی زد و گفت: - چه جالب! - خیلی وقت است در اینجا سکونت دارید؟ گلرخ جواب داد: - چندین سال پیش اینجا زندگی ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
شهرزاد میلانینویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا گلرخخریدنویسنده: شهرزاد میلانی این کتاب را ببینید... راننده چند بار از آینه نگاهش را به گلرخ دوخت؛ بالاخره پرسید: - ببخشید خانوم شما ایرانی هستید؟ آخر من ایرانیام. - بله. راننده کمی سکوت کرد و گفت: - شما شباهت عجیبی به کسی دارید... اما هرچه فکر می کنم یادم نمیآید چه کسی... گلرخ لبخندی زد و گفت: - چه جالب! - خیلی وقت است در اینجا سکونت دارید؟ گلرخ جواب داد: - چندین سال پیش اینجا زندگی ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
گلرخخریدنویسنده: شهرزاد میلانی این کتاب را ببینید... راننده چند بار از آینه نگاهش را به گلرخ دوخت؛ بالاخره پرسید: - ببخشید خانوم شما ایرانی هستید؟ آخر من ایرانیام. - بله. راننده کمی سکوت کرد و گفت: - شما شباهت عجیبی به کسی دارید... اما هرچه فکر می کنم یادم نمیآید چه کسی... گلرخ لبخندی زد و گفت: - چه جالب! - خیلی وقت است در اینجا سکونت دارید؟ گلرخ جواب داد: - چندین سال پیش اینجا زندگی ...
گلرخخریدنویسنده: شهرزاد میلانی این کتاب را ببینید... راننده چند بار از آینه نگاهش را به گلرخ دوخت؛ بالاخره پرسید: - ببخشید خانوم شما ایرانی هستید؟ آخر من ایرانیام. - بله. راننده کمی سکوت کرد و گفت: - شما شباهت عجیبی به کسی دارید... اما هرچه فکر می کنم یادم نمیآید چه کسی... گلرخ لبخندی زد و گفت: - چه جالب! - خیلی وقت است در اینجا سکونت دارید؟ گلرخ جواب داد: - چندین سال پیش اینجا زندگی ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر