سیمین شیردل رماننویس ایرانی است. سيمين شيردل به زبان خودش مي گويد: نوشتن برای من تنها مشغله ای است که آرامم کرد. سالها دنبال گمشدهای در وجودم بودم بی قرار و بی هدف بودم ... زندگی را آن طور که الان دوست دارم دوست نداشتم تا این که در سال 78 سرانجام با تلنگری از خواب بیدار شدم و حس کردم می توانم رویاهایم را به نگارش در بیاورم و آن زمان بود که عاشق زندگی کردن شدم ... قلبهای بیاراده اولین کارم بود با انتشارات سیمرو ... ناشری ناشی با نویسندهای ناشیتر، ابتدا راه را اشتباه رفتم و باختم اما از پا ننشستم و با کمک مادرم تنها عشق من تا ابد، حتی با وجود نبودنش هنوز هم عاشق بیقرارش هستم آرام به سرانجام رسید.
با آقای منیری انتشارات پرسمان به طور کاملا اتفاقی آشنا شدم و آرام را آرام و با تردید به دستان گرم و پر تلاش آقای منیری سپردم و کودکم بارور شد و اکنون با چاپ های متعدد بزرگ شده و حمایتم می کند ... آرامی که هیچ ناشری قبولش نمیکرد و هر بار با کوله باری غم به خانه برمیگشتم و نمیدانستم با این کودکم چه کنم ... بعد از آرام مهرمن و بعد تلافی و بعد از امشب و مثل هیچ کس روانه بازار نشر شدند و اکنون با کاری تازه به نام (تنها من ) انتشارات پرسمان اگر خدا بخواهد به زودی بازدر کنارتان خواهم بود تا فراموشم نکنید. من هستم چون شما عزیزان هستید، یک دنیا سپاس برای وجود گرم شما و همراهیتان ... اکنون که توانستم رد پایی کوچکی در این هیاهوی دنیای آشفته برای خودم باز کنم خدا را شاکرم .
بنده متاهل و دارای سه فرزند پسر هستم و ساکن تهران ... همسرم مهربانانه تحملم می کند و حمایت خانوادهام یکی از موهبتهای بزرگ خداوند نسبت به من است. جادوی نوشتن بی شک اولین معجزه خداوند به بنده اش بوده آن زمانی که می گوید بنویس به نام پروردگارت ... قلم حرمت دارد ... وقتی در میان انگشتان انسان قرار میگیرد، نیروی ماورایی آن را پیش میبرد که هیچ قدرتی قادر به نگه داشتن آن نخواهد بود ... آرام دوست داشتنی بود و مهر من را عاشقانه نوشتم تا تلافی کنم و به امشب برسم و با مثل هیچ کس به تجربهای تازه برسم ... به همین سادگی و در عین حال پیچیدگیهایی که در لابه لای حسرتهای گمشده مرا به بازی میگرفت شاید به همین سادگی...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر