ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
وارونگی

صفحه اصلی / داستان بلـــــــند / سفر به دیگر سو داستان

داستان بلـــــــند

وارونگی

نویسنده: ری‌را عباسی
داستان بلـــــــند
ناشر: ناکجا
سفر به دیگر سو داستان
تاریخ انتشار: 2015
218 صفحه
  • خلاصه کتاب
  • جملات منتخب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    روزگاریِ از روزمرگي و تكرارِِ زندگي فرار مي‌كردم. اكنون به شب‌مَرگی آن رسيده‌ام. باید در تاريخِ جنگ‌ها، شب‌مَرگيِ زنانِِِِِِِِ ِ بعد از جنگ را ثبت كنند. آيا شب‌مَرگی سخت‌تر است یا روزمَر‌گی؟ از روحيه ی گذشته‌ي نه چندان دورم مي‌نويسم. چه شيطانِ بانشاطي بودم. آزادي واژه‌ي كوچكي بود براي اجنه‌ ایي مثل من. مي‌گفتم ازدواج يعني به بند كشيدن يك مُهره در كنار مهره‌اي ديگر و بعد تسبيحي بلند به گردنت. آيا وظايف شبانه يك‌طرفه است؟ .نه، نمي‌توانم حرف بزنم.

    باید بروم، لطفا تنِِ مرا در اين نامه كه لخت وُ عور مي‌روم تا آبِ قند درست كنم خط نزنيد. هنوز وقت نكرده‌ام لباس‌هايم را بپوشم. لابد مي‌پرسيد آبِ قند را چه كسي وسط عشقبازي ميل مي‌كند؟ کمی صبر کنید...

     

    چند برگ از این کتاب را اینجا در گوگل‌بوکز بخوانید.

    با کلیک کردن روی این قسمت سری هم به صفحه فیس‌بوک این کتاب بزنید.



    جملات منتخب

    به فكر پاهایت نباش. اگر هفت پا هم به دنيا مي‌آمدی به ناصرخسرو كه مي‌رسيدی جنازه‌ات را با بیل برمي‌داشتند. بزن بالا اون سرآستينِ گشادِ تو. اصلاً از آستين تنگ و شلوار تنگ خوشم نمی‌آد، بدجوری معطلم می‌كنه.



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر