ما که مادر نداشتیم | زلزله بود | که گهوارهمان را تکان میداد علی عبدالرضایی | زخم باز |
خلاصه کتاب
جملات منتخب
زن و تاریکی عامل جنونن.
داخل دهن من سیاهه. سیاه مثل کسوفِ خورشید. سیاه مثل اون حفرهای که همه ازش اومدیم. نزدیکتر که بیای و دقیقتر که نگاه کنی، چیزهای دیگهیی هم میبینی. خودت رو میبینی که داری فرو میری و بقیه رو میبینی که دور و برت نیستن.
زمان داره میگذره، آدمها عین پِشکل پشت سرش میافتن، بعضیها دوست دارن فکر کنن با بقیه فرق دارن، ولی آخرش همهمون میشیم یه کیسه کودِ چمن
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر