بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
وقتی
گمون مىكنى وقتی يكى نگاهم مىكنه من رو مىبينه؟
وقتی کسی نیس که تو رو به یاد بیاره، تو دیگه اون کسی نیستی که بودی.
اما خودخواهی مثل خالی بزرگ روی صورت است که میدانی وجود دارد اما تا وقتی توی آینه آن را نبینی یادت نمیآید چقدر زشت است.
زنتون تا وقتی نمرده بود زنتون بود، وقتی مُرد كه دیگه زنتون نیست.
نازىها به طرف آنا دويدن. اين آدمها حاضرن هزاران انسان رو بكشن ولى وقتى از زخم بىخطر يه زن خون بياد، فورى مىدون به دادش برسن.
آيا وقتی همه شهر داره آتیش مىگيره بايد يه قنارى رو نجات داد؟
وقتی زبان مادریات فقط ۱۲۷ فعل داشته باشد که مستقيم صرف میشوند، وقتی هزاران فعل ديگر را بايد به کمک فعل معين صرف کرد، و اين فعل هم درست همان فعلی باشد که برای عمل همخوابگی بکار میرود، آنوقت زبان خيانتکار میشود.
(خیانت، خیانتکار، زبان، صرف، فعل، فقط، مادر، مستقیم، هزار، هزاران، همخوابگی، وقتی)
وقتی آن سوال عبث را از او می پرسیدند که اگر شرایطی پیش بیاید که او یا باید جان یک انسان را نجات دهد یا مجموعه آثار شکسپیر، بدون معطلی جواب میداد:"مجموعه آثار شکسپیر!"فکر میکرد انسانهای زیادی زندگی میکنند و میمیرند اما مجموعه آثار شکسپیر فقط یک بار به وجود میآید. اما حالا شاید اولین لحظهای بود که فکر میکرد به جای آثار شکسپیر، جان یک انسان را نجات دهد، خیلی بهتر است.
(آثار، انسان، اولین، بهتر، جان، جواب، حالا، سوال، شاید، شرایط، شکسپیر، عبث، فقط، فکر، مجموعه، معطلی، نجات، وجود، وقتی)