لازم نیست اتفاق عجیبی بیافتد که بفهمی روی سکهی شانس نیستی. کافیست حس بدبیاری را درونی کنی، بعد خودش میآید، حتا از لابهلای مکالمهی دو آدم ناشناس. بیشتر آدمها از این میترسند به جایی برسند که بعداً از خودشان بدشان بیاید. آقای حسینی بیشتر از این میترسد که هرگز نتواند به خودش تبریک بگوید. رضا علی پور | شهر بزرگ ابر بزرگ نمی خواهد |
روایتهای بلند مرسوم و گاهی نامرسوم، خیالات، حوادث، رویدادهایی مبتنی بر طرح، حادثه، شخصیت، در مکانها و زمانهایی که گاه جا به جا میشوند. در غرب با نویسندگانی چون جیمز جویس، ولادیمیر ناباکوف، جان اشتاینبک، جی دی سلینجر، و در ایران با میرزا حبیب اصفهانی آغاز میشود و بعدها هدایت، احمد محمود، دولتآبادی و...