وقتی خانه شلوغ میشد از مهمان، به حیاط میآمد و فکر میکرد. به خودش. سیگار هم میکشید که اگر کسی درِ بستهی اتاق پذیرایی را باز میکرد و میپرسید چرا اینجا نشسته، بگوید دارم سیگار میکشم. نمیشود که به کسی گفت دارم فکر میکنم. مضحک به نظر میرسد. سبحان گنجی | فیسبوک |
روایتهای بلند مرسوم و گاهی نامرسوم، خیالات، حوادث، رویدادهایی مبتنی بر طرح، حادثه، شخصیت، در مکانها و زمانهایی که گاه جا به جا میشوند. در غرب با نویسندگانی چون جیمز جویس، ولادیمیر ناباکوف، جان اشتاینبک، جی دی سلینجر، و در ایران با میرزا حبیب اصفهانی آغاز میشود و بعدها هدایت، احمد محمود، دولتآبادی و...