ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس

  از وقتی که یادش می‌آید عاشق بوده، عشق‌بازی می‌کرده اما هیچ رحِمی‌ مثل بهشتِ مادر امن نبوده راحت نبوده! علی عبدالرضایی |  بدکاری

شــعـــــر

شعر خودش می‌آید، ما تسلیم‌اش می‌شویم و او کار خودش را می‌کند، عاشقی می‌کند، فریاد می‌زند، به سوگ می‌نشیند، با زبانی غیر معمول از تبسمی دل‌انگیز تا خیالی شورانگیز و گاه غمی، دردی، زخمی... شعر سنگر می‌شود و غریو پرشور رهایی سر می‌دهد... شعر را حافظ می‌گوید، خیام، سعدی، و وقتی نو می‌شود نیما، شاملو و فروغ و... در غرب شکسپیر، بودلر، لویی آراگون... و محمود درویش در فلسطین...