وقتی خانه شلوغ میشد از مهمان، به حیاط میآمد و فکر میکرد. به خودش. سیگار هم میکشید که اگر کسی درِ بستهی اتاق پذیرایی را باز میکرد و میپرسید چرا اینجا نشسته، بگوید دارم سیگار میکشم. نمیشود که به کسی گفت دارم فکر میکنم. مضحک به نظر میرسد. سبحان گنجی | فیسبوک |
داستان کـــــودک
گلستان و بوستان سعدی
خریدنویسنده: مظفر جهانگیری
مجموعه داستانهای مقتبس از گلستان و بوستان برای كودكان و نوجوانان...
داستانهای مولوی
خریدنویسنده: گروهی
این کتاب چهار داستان مثنوی مولوی را به صورت کمیک استریپ برای کودکان و نوجوانان به تصویر کشیده است.