نگاهی به کافکا در کرانه

این کتاب، سرنوشت دو شخصیت داستانی استثنایی را پی میگیرد؛ کافکا تامورا، نوجوانی که به دنبال پیشگویی شوم و ادیپ گونهی پدرش، در پانزده سالگی از خانه میگریزد؛ و ناکاتای پیر، که کارش پیدا کردن گربههای گم شده است و هرگز از چنگ حادثهی مرموزی که در کودکی برایش اتفاق افتاده، رها نشده است. اما ناگهان پی میبرد که زندگی ساده و بیدردسرش زیر و رو شده است. در این دو ادیسهی موازی که برای خودشان هم به اندازهی خواننده اسرارآمیز است. همسفران و همراهانی پرشور به آنها میپیوندند و ماجراهایی مسحور کننده خلق میکنند. گربهها با آدمها حرف میزنند، از آسمان ماهی و زالو میبارد، مردی که به اشباح میماند، دختری را معرفی میکند تا صبح از هگل حرف میزند. جنگلی که دو سرباز جنگ جهانی دوم تا به حال در آن سرگردانند و سنشان بالا نرفته، و قتل وحشیانهای که نه هویت قاتلش مشخص است و نه مقتول.
این رمان موراکامی در وهلهای اول جستجونامهای کلاسیک است، اما در ضمن پژوهش جسورانهای در مورد تابوهای اسطورهای و معاصر است. مهمتر از همه، اثری بسیار سرگرمکننده است.
هاروکی موراکامی، بیشک از نویسندگان خوب ژاپن است. نویسندهای که قالبهای عادی را شکسته و ذهنش را رها کرده است. او را گوشهگیرترین انسان جهان نیز توصیف کردهاند. کتاب کافکا در کرانه، انگار جورچینی است که سازندهاش با شیطنت قطعاتی از آن را پنهان کرده تا خواننده به جستجویش رود. پنداری که معمای ذن است، پرسشی است بیپاسخ… انگار الهامی است که با موسیقی و ورزش آمیخته است. هاروکی موراکامی در سال ۱۹۴۹ در کیوتو، پایتخت باستانی ژاپن به دنیا آمد. پدر بزرگش یک روحانی بودایی بود و پدر و مادرش دبیر ادبیات ژاپنی بودهاند اما خود وی به ادبیات خارجی روی آورد. موراکامی در دانشگاه توکیو در رشتهی ادبیات انگلیسی درس خوانده است. وی اهل ورزش، شنا و موسیقی نیز هست. تسلطش به ورزش و موسیقی درجای جای آثارش نیز مشهود است. هاروکی موراکامی ترجمهی حدود بیست رمان از آثار مدرن آمریکا را نیز انجام داده است. به دلیل ترجمهی آثار سلینجر، برخی بر این عقیدهاند که آثار موراکامی تحت تأثیر سلینجر و همینگوی نیز بوده است.
از جمله آثار هاروکی موراکامی: کجا ممکن است پیدایش کنم، جنگل نروژی، تعقیب گوسفند وحشی و کافکا در کرانه است.
هاروکی موراکامی، خود در مورد نوشتارش میگوید: «هرگز طرح نمیریزم. هرگز نمیدانم صفحهٔ بعد چطور از آب در میآید…من به جستجوی نوایی پس از نوایی دیگر هستم. گاهی که شروع میکنم، نمیتوانم دست بکشم. مثل آبی است که از چشمهای میجوشد. بسیار طبیعی و آسان جاری میشود.»
شاید بدین سبب است که کتاب کافکا در کرانه را به پایان که میبری هنوز معلقی و سرگردان، دست و پا میزنی در مرگ و زندگی.
در نوشتههای وی فقدان جریان دارد، نبود مادرو زنهای گمشده نیز به طور مکرر دیده میشود. یکی دیگر از دغدغههای مکرر رمانهای موراکامی، ایدهی لابیرنت «هزارتو» است. شخصیتهای او همواره در جستجوی گمشدهای هستند. علاقه به گربه وگاه ارتباط با گربهها نیز در آثارش مشهود است.
کتاب کافکا در کرانه دهمین رمان هاروکی موراکامی است. در ژاپن در دو ماه دویست هزار نسخه از آن به فروش میرسد. در این کتاب کافکا تامورا پسر پانزده سالهای از حومه توکیو است که با پدر مجسمه ساز و روان پریشش زندگی میکند. مادر و خواهرش آنها را ترک کردهاند، او نیز بعدها از خانه میگریزد. داستان از زبان یک پسر پانزده ساله بیان میشود، پدرش او را نفرین کرده و او از منزل میگریزد… عنوان کتاب نشانهی نوعی تضاد است: زندگی و مرگ، خودآگاهی و ناخودآگاهی.
صحنهی دراماتیک در فصلی از کتاب است که عدهای کودک دبستانی همراه معلم خود، در پایان جنگ جهانی دوم، برای جمع کردن قارچ به کوهستان میروند و براثر حادثهای مشکوک همگی بیهوش میشوند و یکی از آنها به نام ناکاتا مدتها به هوش نمیآید و پس از به هوش آمدن دارای استعداد خارقالعادهای میشود و توانایی حرف زدن با گربهها را دارد. در این کتاب نیز علاقهی وافر موراکامی به گربهها مشهود است.
فصلهای کتاب یک درمیان از زبان کافکا تامورا(اول شخص) و از زبان ناکاتا(سوم شخص) روایت میگردد.
هاروکی موراکامی میگوید: کافکا درکرانه معماهای متعددی در بر دارد. اما هیچ راه حلی ارائه نشده است. به جای آن بسیاری از این معماها یکپارچه شدهاند و از در هم آمیختن آنها راه حل شکل گرفته است و برای هر خوانندهای شکل این راه حل متفاوت است.
هاروکی در جایی از کتاب میگوید: «…یک نقص هنری آگاهیات را برمی انگیزد و هوشیار نگهت میدارد…»
در جایی از کتابِ کافکا میگوید: «بستن چشمهایت چیزی را عوض نمیکند. چون نمیخواهی شاهد اتفاقی باشی که میافتد، هیچ چیز ناپدید نمیشود. در واقع دفعهی بعد که چشم واکنی، اوضاع بدتر میشود. دنیایی که توش زندگی میکنیم این جور است.»
***************
با انتشار ترجمه مهدی غبرایی از رمان «کافکا در کرانه»، پرونده ترجمههای فارسی از این رمان بسته شد. «کافکا در کرانه» که پیشتر با نام «کافکا در ساحل» ترجمه شده، رمانی است از هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی که در ماههای اخیر سه ترجمه فارسی از آن عرضه شده است.
«کافکا در ساحل» معروفترین رمان موراکامی است. این کتاب در سال ۲۰۰۲ نوشته و در سال ۲۰۰۵ به زبان انگلیسی ترجمه شده است. ترجمه انگلیسی این رمان در سال ۲۰۰۶ جایزه پنبوک را از آن خود کرده و البته در سال ۲۰۰۵ میلادی، نشریه نیویورک تایمز از «کافکا در ساحل» به عنوان یکی از ۱۰ کتاب برتر سال نام برده است.
هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی این کتاب در سال جاری برای جایزه ادبی نوبل نامزد شده و تاکنون جوایز زیادی از جمله جایزه فرانس کافکا را به دست آورده است.
از این نویسنده ۵۸ ساله، تا به امروز یازده رمان بلند دیگر چون «بعد از تاریکی»، «جنوب مرز، غروب خورشید» و دهها داستان کوتاه به انتشار رسیده که این آثار در کشورهای مختلف جهان مورد استقبال قرار گرفتهاند.
برگرفته از سایت کتابدوست
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر