"عنکبوت مشهد" یادتان میآید؟ - گفتوگوی رادیو فرانسه با مانا نیستانی
در آغاز سالهای ۲۰۰۰، بنائی به نام سعید حنائی ، ۱۶ روسپی را با خونسردی بسیار در شهرمشهد کشت. پس از دستگیری، سعید حنائی، که "قاتل عنکبوت" نام گرفته بود، در اعترافاتش گفت که انگیزه های او مذهبی بوده و می خواسته فساد را از شهرش بزداید. او که در ماه آوریل ۲۰۰۲ اعدام شد پیش از آن تبدیل به قهرمان برای شماری از اهالی شهر شده بود.
"مانا نیستانی"، کاریکاتوریست بنام و پر کار ایرانی که در داستان مصور های پیشین اش مسائل سیاسی ایران و همچنین وضع مهاجران فرانسه را مطرح کرده بود، پس از دیدن فیلم مستند "وعنکبوتی از راه آمد"، ساخته مازیار بهاری، مستند ساز و روزنامه نگار ایرانی-کانادائی و سر دبیر "ایران-وایر" که در آن رویا کریمی مجد، روزنامه نگار دیگر، داستان را دنبال کرده گفتگو با سعید حنائی را انجام داده بود، مانا نیستانی تحت تأثیر این داستان قرار گرفت و کتاب " عنکبوت مشهد" را راهی بازار کرد. این کتاب هم اکنون توسط انتشاراتی " "آرته" و نشر "سا ا لا" (اینجا و آنجا) منتشر شده و هم زمان، زیر عنوان " ملاقات با عنکبوت " ، توسط نشر ناکجا به زبان فارسی در پاریس به بازار آمده است. کنابی که در آغاز این پرسش را مطرح می کند که او تا چه حد خواسته و یا توانسته به تصاویری که نوشته های رویا کریمی مجد و فیلم مستند مازیار بهاری به دست می دهند، وفادار بماند ؟
در آغاز کتاب، به مانند یک فیلم، دوربین یک نمای بزرگ و دور از شهر مشهد را نشان می دهد و سپس به نمای نزدیک و تصاویر زائران و دعای آنها در مزار امام رضا می رسد. پس از آن بخش های کتاب، هر کدام با یک تصویر رنگی کودکانه از بخش بعدی جدا می شود. بخش هائی که مراحل درخواست گفتگو و فیلمبرداری از حنائی، ، موضع گیری قاضی، خانواده حنائی، پلان هائی از زندگی زنانی که به روسپی گری دست می زنند، هواداری بسیار مثبت و قهرمان پرور مردم کوچه و بازار و در وهمسایه از یک قاتل را نشان می دهند و سرانجام با بخشی از تصاویر کودکانه پایان می گیرد. این بخش که پاسخی است به پرسشی که رویا کریمی مجد از حنائی می کند و می گوید : "شما فکرنمی کردید که این زنها خانواده و فرزند دارند ؟
این که چرا مانا نیستانی از به کار بردن رنگ و نقاشی کودکانه را دنبال می کرده و آیا هدف نشان دادن معصومیت کسانی نبوده که قربانی این گونه خشونت ها می شوند ؟ از جمله پرسش هائی است که مطرح می شود.
تلخی داستان و دیدن تصاویر و سبک مانا نیستانی، که زوایای بسیار خوبی را برای تصاویرش بر می گزیند و کاه به کمک آنها از توضیح هم خودداری می کند، در واقع میزآنسنی است برای رسیدن به جائی که کتاب به اوج تکان دهندگی خود می رسد. و آن زمانی است که همسایگان و آشنایان، فرزند سعید حنائی را تشویق به تحسین پدر و به گونه ای پیروی از ایده آل های یک قاتل می کنند. پرسش دیگر این جاست که آیا هدف کاریکاتوریست برحسته کردن فاجعه ای بوده که این طرز فکر، که می تواند برای نسل آینده بسیار ویرانگر باشد و از همه بد تر از سوی کسانی بیان می شود که شاید خودشان مشتریان روسپیان باشند (چون عرضه بدون تقاضا ممکن نیست) و به گونه ای که می دانیم شهرهای زیارتی تبدیل به مکان توریسم جنسی شده اند، تا چه حد رایج است.
این گفتوگو را از اینجا بشنوید
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر